مهدی اصل با پرسی بلاگ مطرح كرد؛

قانون مدون در صنعت گیم می تواند راه نجات بازی سازان باشد

قانون مدون در صنعت گیم می تواند راه نجات بازی سازان باشد

پرسی بلاگ: یک بازی ساز کامپیوتری معتقد می باشد متأسفانه 50 درصد انرژی بازیسازان در ادارات صرف می شود، برای اینکه سلیقه ای عمل می شود و قانون مدونی در این صنعت وجود ندارد.



خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب – زینب رازدشت: هر چند وقت یکبار آماری از مهاجرت بازیسازان به گوش می رسد اما هیچ مسئولی این آمارها را تأیید نمی کند تا جایی که سیدصادق پژمان مدیر سابق بنیاد ملی بازی های کامپیوتری در مصاحبه با خبرگزاری مهر اعلام نمود که «هیچ کس اطلاع دقیقی از مهاجرت ندارد؛ چونکه آماری در کشور وجود ندارد. خیلی از بازی سازان به علت تفاوت نرخ ارزی که به وجود آمده و خواهان درآمدهای بیشتری بودند، تصمیم بر مهاجرت را گرفتند.»؛ این درحالی است که در سالهای اخیر استدیوهای زیادی بخاطر این مشکلات تعطیل شده اند و نیروهای آنها یا مهاجرت کردند و یا زمینه کاری خودرا تغییر داده اند، تولید بازی در ایران کار بسیار مشکلی هست اما علیرغم این مشکلات ما همچنان امید به آینده ای بهتر داریم.
به همین بهانه و واکاوی مشکلات صنعت گیم گفت و گویی با حسن مهدی اصل یکی از بازیسازان موفق کشورمان انجام داده ایم که بخش اول این گفت و گو نهم مهرماه منتشر گردید.
بخش دوم مشروح این گفتگو در ادامه می آید:
* تعدادی از مسئولان در تلاش هستند تا حداقل قسمتی از مشکلات صنعت گیم را حل و فصل کنند. آیا این حمایت ها نتیجه بخش بود؟
در پاسخ به این پرسش، مثالی از یکی از جلسات می زنم. ما چند سالی در یکی از جلساتی که زیرمجموعه نهاد ریاست جمهوری بود و در زمینه پشتیبانی از صنایع فرهنگی فعالیت داشت، حضور پیدا می کردیم. سال ها این جلسات ادامه داشت و در ادامه این جلسات تنها مدیران تغییر می کرد و بهتر است بگویم رنگ پاورپوینت ها متفاوت تر می شد، اما کاری از پیش برده نمی شد و طی این سال ها شاهد حمایت مناسبی از صنعت گیم نبودیم. گاهی تشکیل چنین جلساتی فایده ای ندارد و تنها وقت ما بازیسازان را می گیرد.
اگر تعدادی از مسئولان قصد دارند با تشکیل چنین جلساتی و ایجاد پاورپوینتی حقوق بگیرند و رزومه پر کنند، بدون ما و برگزاری جلسات هم این کار را انجام دهند. فقط بگذارند ما به درد خودمان بسوزیم.
اخیر همه بازی های ایرانی را فیلتر کرده اند. بنظر شما چرا باید این اتفاق بیفتد. بازی های ایرانی، محصول ایرانی و ساخت داخل است، چرا باید فیلتر شود. اگر می خواهند ما نباشیم، به ما بگویند که دیگر کار نکنیم. تکلیف ما را روشن کنند تا در یک نقطه درجا نزنیم. ما بازیسازان دل مان برای کشور می سوزد و اهتمام داریم کار نماییم تا رشد نماییم و برای مردم کشورمان افتخارآفرین باشیم. مگر بد است که یک بازی ایرانی پرسود باشد و در سطح داخل و خارج بدرخشد؟
* پس به نظر می آید بجای حمایت شاهد موانع در راه بازی سازی برای تولیدکنندگان داخلی هستیم؟
متأسفانه مواردی را شاهد می باشیم که کاملاً متضاد است. گاهی اوقات بازی های ایرانی را فیلتر می کنند که حال بازیساز را جا بیاورند و حالش گرفته شود. مگر ما مجرم هستیم؛ ما بازیسازان، تولیدکننده و کارآفرین هستیم و این مسأله بسیار دردآور است و فشار و استرسی که مسئولان خواسته و ناخواسته انجام می دهند، موجب می شود تولیدات نابود شود و به مصرف گرا تبدیل شویم. اگر واقعاً مسئولان قصد دارند که تبدیل به مصرف گرا شویم، بسم الله. بازی های خارجی هم وارد شود. اگر مسئولان با بعد فرهنگی این مسأله مشکلی ندارند، ما هم مشکلی نداریم. راه را باز کنید.
اما اگر مسئولان می خواهند تولید و فرهنگ ایرانی داشته باشند، این راهش نیست. اگر مسئولان قدری فشار بر روی بازیسازان را زیاد کنند، مطلقاً همین چند شرکت بازیساز هم تعطیل می شود. دیگر از جان مان که بیشتر نیست. ما اگر نتوانیم رزق و روزی نماییم و ذهن و روح مان تحت فشار باشد، دیگر کار نمی کنیم؛ چونکه کار فرهنگی می طلبد که شما حال تان خوب باشد، چون از ذهن چیزی را تولید می کنند و اگر ذهن مان مریض باشد، همچون کار نویسندگی نمی توانیم اثری را خلق نماییم. تعدادی از مدیران مان در زمینه هایی که مسئولیت دارند، درک چندانی ندارند و حتی بهتر است بگویم که تخصص لازم را در آن مسئولیتی که قرار گرفته اند، ندارند. در این شرایط ما بازیسازان چگونه می توانیم کمبودها و کوتاهی ها را جبران نماییم.
در نمایشگاه نمایشگاه «گیم کامز آلمان» شاهد بودم استاد دانشگاهی در غرفه ای هم به اعضای شرکت آموزش می دهد و هم در جلسات شرکت می کند و هم برای مهمانان چای و قهوه درست می کند. به مفهوم واقعی برای اعضا دل می سوزاند و زمانی که از او می پرسیدیم که مگر شما استاد دانشگاه نیستید، پاسخ می داد که تدریس قسمتی از کارم است و اگر این بخش را محقق نکنم، آنچه که تدریس کرده ام، اتفاق نمی افتد. این اتفاق را با مسئولان خودمان مقایسه نماییم. کدام مسئول ما از اتاقش بیرون می آید؟ چه برسد که چنین کارهایی را انجام دهند. متأسفانه تعدادی از مسئولان ما دل نمی سوزانند و این صنعت را به حال خود رها کرده اند.
*برخی از شنیده ها از آن حکایت می کند ناشران داخلی که به درآمدزایی نمی رسند، در سطح بین الملل فعالیت می نمایند. نظر شما درباره ی این شنیده ها چیست؟
اقتصاد با کسی تعارف ندارد. اگر بازیساز و تولیدکننده ای نتواند اینجا پول در بیاورد، مهاجرت می کند. اگر هم مجبور شود در ایران بماند، مجبور است که فروش بین المللی داشته باشد. در آن صورت دیگر نمی تواند به هموطنان مان سرویس دهد.
*پس همزمان نمی توان هم تولید داخلی داشت، هم تولید بین المللی؟
خیر همزمان نمی توان فعالیت داخلی و بین المللی داشت، یا باید محتوای بین المللی ساخت یا محتوایی ساخت که هم وطنان مان دوست داشته باشند و این کار بسیار سختی است که همزمان بتوان دو طرف را داشت. یکی از دلایلی که نمی توان همزمان چنین فعالیتی داشت، تفاوت در فرهنگ هاست. البته فرهنگ ها در یک منطقه شبیه هم است اما برای مثال نسخه اول بازی سیاوش، مورد قبول فرهنگ غرب نبود و گیمرها نتوانستند با کاراکترهای آن ارتباط برقرار کنند. ما یکسال روی این بازی کار کردیم تا باورپذیری اش قابل قبول تر باشد. مثال دیگری بزنم. نگرشی که بازار چین به گیم دارد، کاملاً متفاوت با ایران است که اگر چنین نگرشی در ایران باشد، جای تولیدکننده اش در زندان خواهد بود؛ چونکه فاصله فرهنگی بسیاری میان این دو کشور وجود دارد.
*شما چطور؟ از شما و شرکت تان می توان به عنوان ناشر بین المللی یاد کرد؟
ما منطقه را ساپورت کرده و محصولات فعلی خودمان را آنجا منتشر می نماییم. همین طور تعدادی از بازیسازان که توان رفتن ندارند، در ایران می مانند اما برای خارج از کشور محصولات شأن را می سازند. یعنی آنها بدون رفت و آمد به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای دریافت مجوز و کاملاً بی سر و صدا تولیدات خودرا انجام می دهند و در سطح بین الملل به فروش می رسانند. این گروه از بازیسازان هیچ آورده ای برای کشور ندارد و حتی جزو نیروی انسانی در صنعت گیم به شمار نمی روند. درحقیقت ما این گروه از بازیسازان را در کشورمان از دست داده ایم.
*سیاست ها تا چه اندازه در صنعت گیم تأثیرگذار است؟
متأسفانه سیاست ها به شدت تأثیرگذار هستند، با وجود این که ویدئو گیم، محصولی پویا و داینامیک است؛ چونکه این محصول را می توان در مدیوم های مختلف به مخاطب ارائه کرد. مشخص ترین آن بصورت انلاین استفاده می شود، یعنی نه مرزی برای آن وجود دارد و نه خط تولیدی برای آن می توان ترسیم کرد. حتی در صورت تحریم هم می توان بازی های آنلاین را ساخت و ارائه کرد.
متأسفانه ما در این بخش بیش از داخل کشور ضربه می خوریم تا تحریم های خارج از کشور؛ چونکه ما بازی سازان در سطح بین الملل راهش را پیدا کرده ایم و هر کدام از بازیسازان یک شرکت خارجی دارند که بوسیله آن بازی ها را منتشر می کنند اما تعدادی از مسئولان این مساله را افتخاری برای خودشان می دانند و راه های ما را لو می دهند و همین مورد سبب می شود که ما لطمه ببینیم.
ما بازیسازان کار سیاسی نمی نماییم و به هیچ عنوان بازی نمی تواند سیاسی باشد و متأسفانه تعدادی از دولت ها از آن سوءاستفاده ابزاری و رسانه ای می کنند؛ بازی ساز هیچ زمانی ادم سیاسی نیست؛ چونکه چون هدفش سرگرمی و خوشی مردم است. چنین ذهنی چطور می تواند به مردم لطمه برساند. ما علاقمند هستیم بدون درگیر شدن در این فضا کار اقتصادی و فرهنگی خودمان را داشته باشیم.

این موضوعات همیشه وجود دارد و به این صنعت لطمه می زند. هیچ افق روشنی در این مساله وجود ندارد و آنها نه فقط به ما کمک نمی کنند، بلکه ناامیدمان هم می کنند. معتقدم اگر کمک نمی کنند حداقل بگذارند کاری که می نماییم را انجام دهیم و مانع کارمان نشوند.
*چه محدودیت هایی از داخل کشور در راه تولیدکنندگان و بازیسازان قرار می گیرد؟
تقریباً هر ماه احساس می نماییم، محدودیت جدیدی در مسیرمان قرار می گیرد. آنقدر سخت گیری زیاد است که احساس می نماییم در برزخ به سر می بریم. خدا به ما رحم کند که برزخ سختی است. همه از ما انتظار و توقع دارند که چرا بازی نمی سازیم، اما نمی دانند که چه موانعی بر سر راه مان قرار می گیرد. یک مسئول بیاید و یک روز این برزخ ما را تجربه کند. واقعاً دشوار است. اگر ما عاشق بازی سازی نبودیم، شغل دیگری را جایگزین می کردیم.
متأسفانه ما در این بخش بیش از داخل کشور ضربه می خوریم تا تحریم های خارج از کشور؛ چونکه ما بازی سازان در سطح بین الملل راهش را پیدا کرده ایم و هر کدام از بازیسازان یک شرکت خارجی دارند که بوسیله آن بازی ها را منتشر می کنند اما تعدادی از مسئولان این مساله را افتخاری برای خودشان می دانند و راه های ما را لو می دهند. آنقدر محدودیت، شرایط و مشکلات اقتصادی و عدم حمایت مسئولان وجود دارد که حتی تکرار این موضوعات سبب ایجاد بغض می شود. تنها عشق سبب می شود که ما بتوانیم این مسیر را با تمام مشکلاتش ادامه دهیم. اغراق نمی کنم، اگر عاشق این کار نبودیم، محال بود در این شغل دوام بیاوریم.
* بنظر شما آن دسته از بازیسازانی که با نهادها و سازمان های دولتی کار می کنند و عادت به سفارشی ساختن دارند، شرایط برای شأن راحت است؟
ما بخش خصوصی هستیم و نخستین دغدغه مان در آخر ماه این است که آیا توانستیم بازی بسازیم که آخر ماه بتوانیم حقوق کارمندان مان را بدهیم. هزار و یک فکر سراغ مان می آید تا بتوانیم به این دغدغه پاسخ دهیم. اگر پاسخی نداشته باشیم شرمنده آن همکارمان می شویم و نمی توانیم بازی بعدی را شروع نماییم و اتفاقی که مقرر است در بازار رقم بخورد، رخ نمی دهد و مصرف کننده هم ما را رها می کند. این یک زنجیره است. ما نه بچه پولدار هستیم و نه ارگانی به ما کمک می نماید. همه تلاش ها این است که همین حلقه را حفظ نماییم و محصولی بسازیم که در بازار به فروش برسد تا بتوانیم حقوق و دستمزدها را بدهیم و بتوانیم محصول بعدی را بسازیم.
اگر تعدادی از بازیسازان به سراغ تولید بازی های آنلاین بین المللی می روند، دلیلش این است که هیچ ارگان و نهادی نمی تواند مانع کارشان شود و برای دریافت مجوز درگیری ندارند. متأسفانه ۵۰ درصد انرژی ما در ادارات صرف می شود، برای اینکه سلیقه ای عمل می شود و قانون مدونی وجود ندارد.
اکثر مواقع سلیقه ای با آن برخورد می شود و زمانی که سلیقه وارد میدان می شود، تردید به سراغ بازیساز می رود و زمانی که تردید در بین بازیسازان نفوذ کند، دیگر می ترسد که محصول بعدی اش را شروع کند. در نهایت این که زنجیره از هم می پاشد و وقتی این اتفاق بیفتد، بازیساز بدنبال راهی است که بتواند سرمایه گذاری مناسب و بدون لطمه داشته باشد.
بنظر شما چرا تعدادی از بازیسازان به ترکیه مهاجرت کرده اند؟ چون دولت ترکیه به شکلی است که ساختار حمایتی اش دخالتی در راه بازیساز نمی کند و اجازه می دهند که مسیر اقتصادی اش را طی نماید. اتفاقاً ترکیه یک کشور اسلامی است و تا ۸۰ درصد اشتراکات فرهنگی داریم. با این تفاسیر چرا نگاه آنها به کارآفرین ها متفاوت تر از ما است؛ چرا آنها حمایت می کنند، درحالی که بازیسازان در کشورمان اینچنین غریب هستند.
در نمایشگاه «گیم کامز آلمان» با حسرت عرفه ترکیه می دیدم این درحالی بود که ما اصلاً غرفه نداشتیم و کشور ایران با آن اکوسیستم مناسب غرفه ای بی نهایت نامناسب داشت.
* بنظر شما با این شرایط می توان در زمینه بازی ها صادرات داشته باشیم؟
بله چونکه نه. کشور فنلاند در دوره ای که نوکیا را داشت، با شکست روبرو شد و بازی را به سامسونگ و اپل باخته بود. سیاست گذارهای فنلاند اینچنین تغییر نمود و آن بودجه حمایتی را از گوشی هوشمند را گرفت و به حوزه بازی سازی محول کرد و شاید در آن سه چهارسال اول، کلی خرابکاری کردند اما در نهایت توانستند روی حوزه ای سرمایه گذاری کنند که امروز از فنلاند به عنوان قطب بازسازی در جهان یاد می کنند و درآمد ویدئو گیم کشور فنلاند از فروش نفت ما بیشتر است.
بنظر می رسد اگر اینچنین سخت گیری در زمینه بازی ها بیشتر باشد، همین چند شرکت بازیساز را هم از دست خواهیم داد و صنعت گیم کشور در دست بازی های خارجی خواهد افتاد، بازی هایی که در نظر مسئولان بازی های مستهجنی است درحالی که می گویم ما بازی های خارجی داریم که بازی های مناسبی باشند.
* قبول دارید ما گرفتار شعارزدگی هستیم؟
این یک بعد است؛ بعد دیگر محصولی است که مقرر است در آن محصول چگونه قهرمانان ملی مان را معرفی نماییم و تا چه اندازه این قهرمانان در گیم برای مخاطب باورپذیری داشته باشد. بازی با فیلم متفاوت است؛ چونکه اگر گیمر از ابعاد بازی و ایده پردازی اش خوشش نیاید، آنرا پس می زند و در نهایت آن بازی دیگر سودآور نخواهد بود و دیگر توجیحی وجود ندارد که بازی بعدی ساخته شود.
برای مثال اکنون کشور آمریکا برای چندین بازی سرمایه گزاری نموده که تنها هدفش برای کشورهایی است که با او دشمن است. هیچ کدام از بازی ها سوداور نیست، برای اینکه نگاهی را تحمیل می کند. اگر نگاهی به ویدئو گیم تحمیل شود، هیچ گاه آن بازی موفق نخواهد شد، چون ویدئو گیم رسالتش سرگرمی است و وظیفه اش این است که گیمر را سرگرم کند و هر موقع روی این رسالت دست بزند و خرابش کند، بازی را باخته است.
*برخی ها عنوان می کنند که گیمرها بازی های خارجی را دوست دارند، درحالی که آمارها حکایت از آن دارد که گیمرها به بازی ایران هم علاقمند هستند. بازی زولا یکی از این بازی ها بود.
بله درست است. برای مثال «کوییز آو کینگز» و «پسرخوانده» همچون بازی هایی است که گیمرهای ایرانی نسبت به آنها علاقمندی نشان داده اند. حتی بازی «آق میرزا» میان گیمرهای ایرانی هم با استقبال بسیاری روبرو شد چونکه متناسب با فرهنگ ایرانی بود. باید این گیمرها را حفظ کرد که اگر آنها نباشند، امیدمان صفر می شود. ما امیدمان به یکدیگر است و شبیه زنجیره هستیم.
اگر زولا نداشتیم، بازی های شوتر بین المللی وجود داشتند که گیمرهای ایرانی را به خود خذف می کرد. بازی های شوتر، یک ژانر از صنعت گیم هستند. بازی های متنوعی داریم اما مگر ما چند بازی و چند بازیساز و چند شرکت بازی ساز داریم که بتوانند جایگزین همه بازی های خارجی شوند. ما هیچ زمانی نمی توانیم بگوییم که ۱۰۰ درصد بازار ایرانی را تامین کنیم؛ چونکه در خوشبینانه ترین حالت می توانین ۲۰ تا ۲۵ درصد از صنعت گیم را تامین نماییم.
* چرا عناوین تعدادی از بازی های ایرانی، خارجی است. برای مثال بازی «کوییز آو کینگز»؟
دلیل خاصی ندارد. یکی از دلیلهای این کار جنبه مارکتینگ و برندینگ را دارد. برای مثال اگر یک دامنه را می گیرند، دیگر نیایند یک دامنه فارسی را هم بگیرند. تنها دلیلش همین است.

* و حرف آخر...
این میز و صندلی، مقام و قدرت رفتنی هستند و آنچه که می ماند خوشنامی مسئولان دلسوز و بدخواهی آدم های بدخواه است. بنظرم اگر مسئولی می خواهد از خودش خوشنامی در صنعت گیم بگذارد، باید حتی اگر شده جایگاهش را به خطر بیندازد و به داد بازیسازان و صنعت گیم برسد. تصمیمی بگیرد که بازی سازی نجات یابد و در راه درست قرار بگیرد.
باور کنید کار ساده ای است و تنها باید صنعت گیم جدی گرفته شود و سرمایه ای درست در این صنعت آورده شود تا این چرخه قوی تر به حیات خود ادامه دهد و بزرگ تر شود. ما میلیاردها تومان سرمایه گذاری می نماییم که هیچ آورده ای برای کشور ندارد درحالی که این صنعت با یک عدد بسیار کوچک می تواند احیا شود و رشد کند.
اگر مسئولی به دادمان برسد، حداقل پنج ساز نیاز داریم تا یک سری از پل هایی که خراب شده است، آباد شود و یک سری نیروهای انسانی که مهاجرت کردند، نیروهایی با آموزش های مناسب جایگزین آنها شوند. ما الان در دوران طلایی نیستیم بلکه دوران افول را می گذرانیم.

1401/07/18
11:56:44
5.0 / 5
353
تگهای خبر: آموزش , آنلاین , انسانی , بازار
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۶ بعلاوه ۱
پرسی بلاگ