پوتین های بزرگ، دل های بزرگ تر روایت سه مبارز کوچک در خط آتش

پوتین های بزرگ، دل های بزرگ تر روایت سه مبارز کوچک در خط آتش

به گزارش پرسی بلاگ، رمان سه مبارز در خط آتش اثر مصطفی رضایی از انتشارات حماسه یاران، روایت زندگی سه نوجوان ۱۵ساله از شهر علامرودشت در شهرستان لامرد است که با وجود سن کم، عازم جبهه های دفاع مقدس می شوند.



گروه فرهنگ و ادب_ زهرا اسکندری:

کتاب «سه مبارز در خط آتش» نوشته مصطفی رضایی از انتشارات حماسه یاران، رمانی مصور از زندگی سه نوجوان مبارز است که در سالیان دفاع مقدس، با وجود سن کم، با انگیزه و اراده ای مثال زدنی راهی جبهه شدند و عاقبت در راه آرمان خود به شهادت رسیدند. این اثر با نگاهی روایی، زندگی سه نوجوان به اسامی محمد رضائیان، مسعود هاشمی و ابراهیم ابراهیمی را از شهر علامرودشت در شهرستان لامرد روایت می کند؛ سه دوست صمیمی که در سالیان نوجوانی تصمیم گرفتند در دفاع از وطن سهمی داشته باشند و به رغم موانع فراوان، مسیر حضور در جبهه را تا رسیدن به شهادت پیمودند.
روایت کتاب با معرفی این سه نوجوان شروع می شود؛ نوجوانانی ۱۴ تا ۱۵ ساله که آرزوی حضور در جبهه و دفاع از کشور را در سر داشتند. نویسنده در چارچوب روایتی، مسیر تصمیم، تلاش و حضور آنان را بازگو می کند. در صفحات ابتدایی کتاب، خواننده با دنیای ذهنی و شور نوجوانانه قهرمانان داستان آشنا می شود؛ آنهایی که در اوج سادگی و صداقت، از خدمت های کوچک تا کارهای بزرگ را وظیفه خود می دانستند. در نگاه آنان حتی واکس زدن کفش رزمندگان هم خدمتی پرارزش بود و هر حرکت، هرچند کوچک، بعنوان تلاشی برای یاری رزمندگان تلقی می شد.
در بخش های میانی کتاب، نویسنده با فضای دوران جنگ و نگاه نوجوانان به مفاهیم ایثار و مقاومت را بازسازی می کند. محمد، یکی از محورهای اصلی روایت، نوجوانی باهوش و جسور است که حضورش در جبهه رنگ و بوی خاصی دارد. وی در رؤیاهایش خودرا خلبانی می بیند که جنگنده دشمن را هدف قرار می دهد و از مهلکه می گریزد؛ اما با بیدار شدن از خواب درمی یابد هنوز در راه آرزوهایش قرار دارد. همین رؤیا، نمادی از ذهن نوجوانی است که با خیال پردازی، خودرا برای واقعیت های سخت میدان نبرد آماده می کند.
در ادامه، کتاب به نحوه آموزش محمد در جبهه می پردازد؛ او در بین نیروهای رزمی، مهارت استفاده از سلاح، تیراندازی و استتار در بیابان را فرا می گیرد و در یکی از تمرین ها موفق می شود از محاصره نیروهای دشمن بگریزد. رضایی در روایت این بخش، تصویری از تلاش نوجوانی عرضه می کند که با وجود سن اندک، به دنبال اثبات شایستگی خود برای حضور در خط مقدم است. محمد از هر مهلتی برای خدمت استفاده می نماید و در بین رزمندگان، به پشتکار و جدیت شناخته می شود.
در قسمتی از کتاب، به علاقه مندی محمد به حوزه های مختلف همچون خلبانی، تک تیراندازی و غواصی اشاره شده است. او با پیگیری های مداوم موفق می شود اجازه حضور در تمرین نیروهای غواص را به دست آورد. در راه تمرین، با تصویری از شهید بهنام محمدی نوجوان ۱۳ ساله خرمشهری روبه رو می شود. آشنایی با روایت زندگی بهنام محمدی تاثیری عمیق بر روح محمد می گذارد و او تصویر این شهید را بعنوان الگویی در جیب پیراهن خود نگه می دارد. نویسنده با ظرافت، این بخش را به شکلی روایت کرده که پیوندی میان دو نسل از نوجوانان رزمنده برقرار می شود؛ نوجوانانی که با وجود فاصله سنی اندک، هر یک به نمادی از شجاعت و ایثار بدل شدند.
در فصل های بعدی، داستان به تمرین های سخت غواصی در رود کارون می رسد. محمد با جدیت وارد مرحله آموزش می شود، اما در اولین تمرین ها موفق نمی شود در زمان مقرر لباس غواصی را بپوشد و این مساله به درگیری او با فرمانده می انجامد. روایت کتاب روند رشد و پختگی شخصیت محمد را از یک نوجوان پرشور به رزمنده ای منضبط نشان میدهد. تمرین در رودخانه خروشان، کوشش برای غلبه بر ترس و خستگی، و آمادگی برای عملیات اصلی، بخش مهمی از این روایت را تشکیل می دهد.
در نهایت، ماجرای عملیات والفجر ۸ و نبرد در اروندرود بعنوان نقطه اوج کتاب مطرح می شود. نویسنده با جزئیاتی واقع گرایانه، فضای آماده سازی نیروها برای عبور از آب های متلاطم اروند را توصیف می کند. فرمانده عملیات قبل از شروع نبرد، احتمال بالای شهادت و مفقود شدن غواصان را اعلام می کند، اما این هشدارها در اراده محمد تاثیری ندارد. او تصمیم خودرا گرفته و خودرا آماده نبردی می بیند که سرنوشتش را رقم خواهد زد.
با آغاز عملیات و عبور غواصان از رودخانه، نیروهای ایرانی موفق می شوند دشمن را غافلگیر کنند. در بین آتش سنگین دشمن، محمد با شجاعت به یکی از سنگرهای عراقی نزدیک می شود و با پرتاب نارنجک آنرا منهدم می کند. این صحنه، اوج روایت کتاب است؛ جایی که نوجوانی از علامرودشت، رو در روی دشمن می ایستد و آرزویش برای حضور در خط مقدم را محقق می سازد.
با وجود موفقیت عملیات، شهادت فرمانده جوان گردان، تاثیری عاطفی بر محمد می گذارد. بازگشت محمد از فاو، مقدمه ای است برای شروع فصل جدیدی از داستان؛ تلاشی برای رساندن دوستانش، مسعود و ابراهیم، به جبهه.
مسعود و ابراهیم که از صمیمی ترین دوستان محمد بودند، بعد از بازگشت او، تصمیم می گیرند راه او را ادامه دهند. نویسنده در روایت تلاش آنان برای اعزام، به موانعی اشاره می کند که مانع حضور نوجوانان در جبهه می شد. ابراهیم که قد کوتاه تری داشت، با ابتکار کودکانه ای تلاش می کند خودرا قدبلندتر نشان دهد تا اجازه اعزام بگیرد، اما ناکام می ماند. در ادامه، با طنزی ملایم و لحنی صمیمی، روایت از تلاشهای مکرر این سه نوجوان برای رفتن به جبهه ادامه می یابد؛ از پنهان شدن در اتوبوس اعزام نیروها تا لو رفتن در بین ساک ها و تلاشهای مکرر برای گریز از ممانعت مسئول اعزام.
در یکی از بخش های کتاب، نویسنده ماجرای «آغل» را روایت می کند؛ جایی که مسعود و ابراهیم به علت سماجت در رفتن به جبهه، موقتا زندانی می شوند تا از تصمیم خود منصرف شوند. اما محمد با نقشه ای هوشمندانه، راه فرار را طراحی می کند و به دوستانش یاد می دهد چطور از سوراخ دیوار آغل بگریزند و خودرا به پایین روستا برسانند با خواهش و اصرار، فرمان اعزام بگیرند. این روایت، نمادی از اراده و پایداری نوجوانانی است که تصمیم خودرا برای حضور در جبهه گرفته بودند و هیچ مانعی نمی توانست آنها را بازگرداند.
در ادامه، نویسنده از حضور مسعود و ابراهیم در میدان نبرد می گوید. پوتین های بزرگ، لباس های رزمی گشاد و چهره های کودکانه شان، یادآور واقعیتی است که خیلی از نوجوانان آن دوران تجربه کردند. آنان در آموزش ها و ماموریت ها، با سختی ها و محدودیت های جسمی دست و پنجه نرم می کردند، اما انگیزه و روحیه شان مانع از عقب نشینی می شد. مسعود در مهارت هایی مانند تیروکمان چابک بود، هرچند در تیراندازی با اسلحه ضعف داشت، و ابراهیم با وجود قامت کوتاهش، از شجاعت و تحرک بالایی برخوردار بود. بالاخره، هر سه نوجوان در راه نبرد به آرزویشان، یعنی شهادت، دست می یابند و نامشان در زمره شهیدان نوجوان ثبت می شود.
کتاب «سه مبارز در خط آتش» در کنار روایت مستند و جزئی از وقایع، با لحنی ساده و نزدیک به زبان نوجوانان نوشته شده است. نویسنده در نگارش اثر، کوشیده است ضمن بازآفرینی فضای جنگ، حس و نگاه نسل نوجوان به جبهه را بازتاب دهد. لحن کتاب گاه با طنز ملایم همراه است؛ طنزی که نه برای خنده، بلکه برای نشان دادن روحیه زنده و پرنشاط نوجوانان در دل سخت ترین شرایط به کار رفته است. نثر روان و روایت پیوسته کتاب، موجب می شود خواننده در راه زندگی سه قهرمان داستان، از روزهای قبل از اعزام تا لحظه شهادت، همراه آنان بماند.
از منظر ساختار، کتاب به شکلی تنظیم شده که در هر فصل یکی از مراحل رشد شخصیتی و معنوی قهرمانان را برجسته می کند؛ از شور و شوق اولیه تا درک مفهوم واقعی جهاد و ایثار. با این وجود، «سه مبارز در خط آتش» اثری صرفا رمان نیست، بلکه به صورتی بازتاب دهنده جهان نوجوانانی است که در دهه ۶۰، با روحیه ای مملو از ایمان و شجاعت، در مقابل دشمن ایستادند.
در بخش پایانی کتاب، نویسنده با توصیفات احساسی، سرنوشت سه نوجوان را بیان می کند. آنان که از یک شهر کوچک در جنوب فارس راهی میدان نبرد شدند، هر یک در راه خاص خود به شهادت رسیدند و نامشان در حافظه تاریخی منطقه به ثبت رسید.
«سه مبارز در خط آتش» به قلم مصطفی رضایی در ۱۴۴ صفحه و به بهای ۱۲۹ هزارتومان از جانب انتشارات حماسه یاران انتشار یافته است.
بطور خلاصه وی در رؤیاهایش خودرا خلبانی می بیند که جنگنده دشمن را هدف قرار می دهد و از مهلکه می گریزد؛ اما با بیدار شدن از خواب درمی یابد هنوز در راه آرزوهایش قرار دارد. در ادامه، با طنزی ملایم و لحنی صمیمی، روایت از تلاشهای مکرر این سه نوجوان برای رفتن به جبهه ادامه می یابد؛ از پنهان شدن در اتوبوس اعزام نیروها تا لو رفتن در میان ساک ها و تلاشهای مکرر برای گریز از ممانعت مسئول اعزام. سه مبارز در خط آتش به قلم مصطفی رضایی در ۱۴۴ صفحه و به بهای ۱۲۹ هزارتومان از جانب انتشارات حماسه یاران انتشار یافته است.
1404/08/09
12:41:11
5.0 / 5
13
تگهای خبر: آموزش , طراحی , كتاب
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۴ بعلاوه ۳
پرسی بلاگ