عدالت و آزادی در كلام متفكران انقلاب، ۴- شهید بهشتی

هرجا می گویند اسلام هست و عدالت اجتماعی نیست آن اسلام قلابی است

هرجا می گویند اسلام هست و عدالت اجتماعی نیست آن اسلام قلابی است

به گزارش پرسی بلاگ بهشتی تامین عدالت اجتماعی و اقتصادی را از خاصیت های ماهوی و جدایی ناپذیر یک جامعه اسلامی معرفی می کند و می گوید: هرجا می گویند دین اسلام هست اما عدالت اجتماعی نیست بدانید آن اسلام قلابی است.



خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و اندیشه: دهه فجر امسال پرونده ای را در خبرگزاری مهر باز کردیم که در آن عدالت و آزادی را در کلام متفکران انقلاب اسلامی ایران جستجو می نماییم. تابحال سه قسمت از این پرونده انتشار یافته که در پیوندهای زیر قابل دسترسی و مطالعه اند و دو مفهوم مورداشاره را در اندیشه آیت الله سیدعلی خامنه ای، آیت الله شهید مرتضی مطهری و دکتر علی شریعتی کندوکاو می کردند:
* وقتی به دستور اصلی رهبری عمل نکرده اند یعنی ولایتمدار نیستند
* راه حفظ معتقدات اسلامی جلوگیری از ابراز عقیده دیگران نیست
* برای عدالت باید دادگستری و برای قسط زیربنای اقتصاد را دگرگون کرد
چهارمین قسمت از پرونده پیش رو، درباره شهید آیت الله سیدمحمد بهشتی است که به قلم ریحانه فراهانی نوشته شده است.
در ادامه مشروح این قسمت از پرونده «عدالت و آزادی در کلام متفکران انقلاب» را می خوانیم؛
می توان قدرت یک اندیشه و دقت نظر یک اندیشمند و متفکر را وقتی سنجید که آن اندیشه از حوزه فکر و نظر به حوزه اجرا و عمل در آمده باشد و با بالا و پایین مسائل روزمره جامعه محک خورده باشد. البته نباید این را از نظر دور داشت که کمتر متفکری این فرصت را پیدا می کند تا نظاره گر به اجرا درآمدن فکر و اندیشه اش باشد. می توان آیت الله دکتر سید محمد بهشتی را جزء متفکرینی دانست که این فرصت را هر چند کوتاه یافت تا اندیشه اش را خصوصاً در حوزه عدالت و آزادی به اجرا نزدیک کند.
شهید دکتر بهشتی بعنوان یکی از پایه های فکری انقلاب اسلامی مطرح بوده و در تشکیل نظام جمهوری اسلامی، در سالهای اولیه بعد از انقلاب نقشی اساسی داشته است. از سویی دیگر حضور آیت الله بهشتی در اروپا و کشور آلمان بعنوان امام مرکز اسلامی هامبورگ و تسلط ایشان بر زبان های انگلیسی و آلمانی و شناخت او از نظام سرمایه داری به شکل عینی و محسوس، از ایشان شخصیتی منحصر به فرد ساخته بود و از میان اندیشمندان مسلمان ایرانی کمتر متفکر به این تجربیات دست یافته است.
در میان اندیشمندان مسلمان معاصر، یکی از کسانی که در حوزه عدالت دیدگاه های منحصر به فردی عرضه نموده، سید محمد بهشتی است. با بررسی آثار اندیشمندان معاصر دیگری که به این مسئله پرداخته اند بنظر می رسد بهشتی بحث های روشمندتر و جامع تری دارد. او علاوه بر اینکه مانند همه فقیهان درباره ابعاد چیستی و چرایی مسئله عدالت اجتماعی بحث هایی را مطرح کرده، به مساله چگونگی برگزاری عدالت نیز توجه داشته است.
از دیدگاه شهید بهشتی جامعه اسلامی، جامعه قسط و عدل باید باشد و تامین عدالت اجتماعی و عدالت اقتصادی را از خاصیت های ماهوی و جدایی ناپذیر یک جامعه اسلامی معرفی می کند و می گوید: هر جا که می گویند دین اسلام هست اما عدالت اجتماعی نیست بدانید که آن دین و اسلام قلابی استاز دیدگاه شهید بهشتی جامعه اسلامی، جامعه قسط و عدل باید باشد و تامین عدالت اجتماعی و عدالت اقتصادی را از خاصیت های ماهوی و جدایی ناپذیر یک جامعه اسلامی معرفی می کند و می گوید: هر جا که می گویند دین اسلام هست اما عدالت اجتماعی نیست بدانید که آن دین و اسلام قلابی است.[۱]
دکتر بهشتی عدالت خواهی را خصلت فطری انسان ها می داند و تنها راه پاسخ به این نیاز فطری بشر برای نیل به کمال و کرامت انسانی را ایجاد جامعه عادلانه اسلامی می داند؛ اگر در جامعه اسلامی کوششی برای اقامه عدل نباشد کسی به سراغ ما نمی آید و بلکه برعکس جوان ما هم به جایی می رود که برای اقامه عدل گام برداشته اند، چه خدا و اسلام باشد چه نباشد.[۲]
شهید بهشتی عدالت را از سه دیدگاه، دارای معنا می داند. نخست عدالت به مفهوم عرفی که به مدلول جلوگیری از تضییع حقوق دیگران است. دوم عدالت از دیدگاه فلسفی که عبارت است از معتدل بودن و به سمتی تجاوز نکردن و پاک بودن از انحراف. سوم عدالت به مفهوم اخلاقی که همان قانون زرین عدالت است.
عدالت طبق تعریف دکتر بهشتی اینگونه است: میزان بودن انسان در تمام جهات زندگی بطوریکه هیچ نوع تجاوزی در زندگی راه نداشته باشد. بر این اساس عدالت مقوله ای است که ابتدا باید در هر فرد ملکه شود. دیگر آنکه عدالت مفهومی است که باید در ساحات بینشی، گرایشی و رفتاری هر فرد و سپس جامعه جاری شود. همین طور عدالت مقوله ای است که معنای بسیار وسیعی دارد و تنها در یک ساحت خاص اجتماعی یا فردی محسوب نمی گردد. و در نهایت اگر انسان مسیر قرب الهی را طی کند، یعنی به اعلای درجه آنکه مقام خلافت الهی باشد برسد، باید ملکه عدل را دارا باشد.
شهید بهشتی هدف جامعه اسلامی و دین اسلام را بر پایی عدالت می داند و در این زمینه می گوید: جهان و انسان بر پایه عدل و اعتدال و هماهنگی آفریده شده است و قانون تکوینی خداوند قانون عدل است و مسئولیت انسان ها این است که در پرتو قرآن و بیانات الهی قسط را بر پا دارند. بدین سبب در جامعه اسلامی جامعه ای که به راستی جامعه اسلامی هیچ چیزی که ضد عدل باشد نباید وجود داشته باشد. [۳]
دکتر بهشتی معتقد است: انسان های تلاشگر در راه حق و عدل همیشه صاحبان اصلی این زمین اند. واقعیت این جهان و حرکت عمومی جهان هستی و پوچ نبودن آفرینش زمین و آسمان ایجاب می کند زندگی انسان به سمت حق و عدل جهت داشته باشد [۴]
شهید بهشتی صرف سخن از عدالت و عدالت خواهی را ناکافی می داند و معتقد می باشد تا آن زمان که این ایده ها به حوزه عمل وارد نشود، هیچ کاری انجام نشده است. در عین حال معتقد می باشد که جمهوری اسلامی نمی تواند از الگوهای دیگر استفاده نماید و برمبنای جهان بینی اش باید سیستم و روش تازه ایجاد و اختراع کند: در جامعه اسلامی، جامعه ای که به راستی جامعه اسلامی باشد، هیچ چیز ضدعدلی نباید وجود داشته باشد، ما در عین قبول اصل مالکیت شخصی، در عین اعتقاد و احترام به آثار مشروع مالکیت، در عین اعتقاد به این که اقتصاد دولتی نمی تواند یک اقتصاد متناسب با انسان آزاد باشد، در عین آنکه معتقدیم باید بخش آزاد و خصوصی در نظام اقتصادی هر چه بیشتر دامنه داشته باشد، … معتقدیم این وضعیت موجود و این فاصله فراوان در آمدها و زندگی ها به هیچ عنوان با عدل اسلامی سازگار نیست… این سیستم توزیع کالا که امروز به نام سیستم آزاد توزیع کالا وجود دارد، فقط برای پولدارهاست. برای بی پول ها کمال تنگناست، جمهوری اسلامی باید سیستم تازه ای را ابتکار و اختراع کند که هر چه را در این مملکت برای خوردن و پوشیدن و زندگی کردن داریم، سر یک سفره گسترده بگذارند و همه این مردم در کنار آن سفره بنشینند، … عدل باید در روابط اجتماعی ما تجلی کند.[۵]
جهاد برای برقراری عدل اقتصادی خود کاری قربة الی الله است؛ فقط به یک شرط: به شرط این که انسان عدل اقتصادی برایش بت نشود؛ یعنی اگر این عدل نقطه نهایی تلقی نشد، بلکه میان راه تلقی شد، جهاد برای عدل اقتصادی قربة الی الله استشهید بهشتی کوشش برای تحقق عدالت را در زمینه اقتصاد جهاد می نامد: «جهاد برای برقراری عدل اقتصادی خود کاری قربة الی الله است؛ فقط به یک شرط: به شرط این که انسان عدل اقتصادی برایش بت نشود؛ یعنی اگر این عدل نقطه نهایی تلقی نشد، بلکه میان راه تلقی شد، جهاد برای عدل اقتصادی قربة الی الله است ».[۶]
بر اساس دیدگاه سید محمد بهشتی عدالت برمبنای مبانی اسلامی قابل تعمیم به همه جوامع است؛ برای اینکه یک نیاز فطری انسان و یک ارزش جهان شمول است. او حتی بهترین راه برای تبلیغات دینی را هم تبلیغ عدالتی که اسلام منادی آنست می داند و معتقد است: اگر ما امروز بخواهیم مردم دنیا را به اسلام دعوت نماییم، فکر می فرمایید با جوی که امروز در دنیا حاکم است و با زیربنایی که در این بحث فشرده عرض شد، بهترین شعار برای اسلام این است که اسلام دین چیست؟ دین حق و عدل، کار و عمل صالح. امروز دل ها در اردوگاه های شرق و غرب در پی دو چیز است: اول در پی عدل؛ دوم هدفداری. حال وقتی که اسلام آیین عدل است و می گوید نظامی نظام درست و حق است که هماهنگ با این هدف داری خلقت جهان و انسان باشد و آنچه بر خلاف این هدف داری و رسیدن به این هدف باشد ظلم (همین تعبیر ظلم) و انحراف از حق است، پس می توانیم بگوییم ما با شعار داشتن آیین حق و عدل در جهان امروز دعوت خودمان را عرضه نماییم.[۷]
شهید دکتر بهشتی معتقد می باشد اسلام دین عدالت اقتصادی و اجتماعی است؛ اما کار سازندگی اسلام تنها به برقراری عدالت اجتماعی و اقتصادی تمام نمی گردد. اسلام دین انسان سازی است و در این دین انسان باید با همه فضایل اخلاقی اسلام ساخته شود انقلاب اسلامی ما نیز باید در همین راستا در حرکت باشد. کسانی هستند که می کوشند همه شعارهای انقلاب اسلامی را فقط در معنویت خلاصه کنند و از سویی افراد دیگری هم هستند که می کوشند همه شعارهای انقلاب را در بهره مندی های مادی و عدالت اقتصادی و یا اجتماعی سیاسی خلاصه کنند؛ اینها هیچیک اسلام را نشناخته اند.
در اندیشه آیت الله بهشتی عدالت باید در محیط اجتماعی به وجود بیاید تا انسان حق طلب بتواند در این ساختار و نظام به عدالت اخلاقی و طی طریق در راه صراط الهی برسد و در حقیقت تمام مباحث مطرح در زمینه عدالت اجتماعی، خود منبعث از این رویکرد اصلی و بنیادین است.
تلقی بهشتی از آزادی از سویی تفاوت بسیاری با آزادی غربی دارد و از طرف دیگر، در قالب همین مسئله، به اندیشه های جبرگرایانه و الحادی مارکس نیز پاسخ می دهد همپای توجه به عدالت در اندیشه شهید بهشتی می توان اندیشه های آزادی خواهانه را هم در خلال صحبت ها و نوشته های این متفکر انقلاب اسلامی مشاهده کرد. نظریات دکتر بهشتی درباب آزادی را می توان تجسم عینی نه شرقی و نه غربی دانست و در تلاش است مخاطبان و خوانندگان آثارش را از افتادن به ورطه الگوهای غربی و شرقی نجات بخشد. تلقی بهشتی از آزادی از سویی تفاوت بسیاری با آزادی غربی دارد و از طرف دیگر، در قالب همین مسئله، به اندیشه های جبرگرایانه و الحادی مارکس نیز پاسخ می دهد.
دکتر بهشتی در بحث هایی که پیرامون آزادی دارد اهتمام در تفکیک آزادی های فردی از آزادی های اجتماعی و هم چنین ترسیم مرز بین بی بند و باری، شهوت رانی و آزادی داشته است. او در این زمینه می گوید: تکیه اسلام در جلوگیری از فساد و بی بندوباری، تقویت ایمان، تهذیب اخلاق، بالا بردن میزان معنویت در انسان است. می گوید علاوه بر استفاده از عامل ایمان، اگر در جامعه کسانی هستند که ایمان در آنها هنوز آنقدر قوی نیست که آنها را از گناه و فساد باز بدارد؛ اگر در خانه خود یک گناهی کرد یا اگر یک جایی، یک گوشه کناری گناهی کرده که مشهود نیست اینجا عوامل حکومتی سراغش نمی روند. کجا سراغش می روند؟ آنجا که بیاید در مقابل چشم شاهدان و در مقابل نظر دیگران گناه کند… ما با صراحت می گوییم در جمهوری اسلامی شرابخواری آزاد نیست، میگساری آزاد نیست، قماربازی آزاد نیست، رباخواری آزاد نیست، ظلم و ستم و تجاوز به حقوق دیگران آزاد نیست، زن بارگی و فساد جنسی آزاد نیست، دروغ و تهمت و افترا آزاد نیست و نظام جمهوری اسلامی با اینگونه فسادها مقابله می کند.
دکتر بهشتی به صراحت آرمان آزادی را که در انقلاب اسلامی از شعارها و مطالبات مردم ایران بود را اینطور تعریف می کند: آزادی به مدلول بی بندوباری اصلاً خواسته و آرمان ملت انقلابی ما نبود… برادرها و خواهرهای ما خواهان این بودند و حال هم هستند که نوع تعلیم و تربیت برنامه های اجتماعی، برنامه های حکومتی، نوع امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ما طوری باشد که فساد و تباهی، گناه، بی عفتی، ناپاکدامنی، مشروبخواری، میخواری و باده گساری، قماربازی و فسادهای دیگر در جامعه نباشد.
یکی از جلوه های اندیشه آیت الله بهشتی در مسئله آزادی مواضع و تلاشی هایی بود که قسمتی از آن در بحث های مربوط به تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی ابراز شد.
تأکید و پافشاری بر شکل گیری نهادهای حکومتی متکی بر آرای مردمی در ایام اول پیروزی انقلاب اسلامی از خاصیت های منحصر به فردی است که در قاموس مدیریتی رهبران انقلاب اسلامی قابل تعریف است. [۸] اهمیت مجلس خبرگان قانون اساسی ناشی از این بود که تلاش می کرد قانون اساسی جدید را برمبنای دین اسلام و مذهب تشیع تدوین کند. یکی از مباحثی که دکتر سید محمد بهشتی نقش عمده ای در تدوین آن داشته، فصل سوم قانون اساسی است که به «حقوق ملت» اختصاص دارد.
شهید بهشتی، ضمن رد خیلی از تعاریف لیبرالی در خصوص هدف بودن آزادی به نقد لیبرالیسم می پرداخت. با این وجود در برخورد با هیچ اندیشه ای نگاهی حذفی و متعصبانه نداشته و به جنبه های مثبت و منفی مکتب لیبرالیسم توجه داشت. از همین رو تلقی وی از آزادی با آزادی غربی متفاوت می شود اولین رییس دستگاه قضایی کشور بعد از انقلاب اسلامی به هنگام بحث از فعالیت نشریات و مطبوعات، بر این باور بود که خط سیر مطبوعات و رسانه های گروهی را مشخص نماید تا معلوم باشد که در یک انقلاب مکتبی و نظام جمهوری اسلامی چه مسئولیت خطیری بر عهده دارند. به همین جهت، باخبر اصل پیشنهادی در پیش نویس را که آمده بود: «مطبوعات در نشر مطالب و بیان عقاید آزادند مگر… مورد نقد قرار دادند که نباید اول آزادی داده شود، سپس قیودی برای آن بگذارند.» بلکه اصل را اینگونه اصلاح کرد: بیان و نشر افکار و عقاید و مطالب، در جهتِ خدمت به فرهنگ جامعه و تنویر افکار و انتقادات سازنده آزاد است و آن چه… ممنوع می باشد.
شهید بهشتی درباب آزادی مطبوعات و وظیفه حاکمیت اسلامی در قبال ایمان مردم می گوید: نظامی که بخواهد بر ایمان قلبی مردم تکیه داشته باشد، بی گمان باید برای حفظ و حراست ایمان مردم اهمیت زیادی قائل باشد. مبنای تحریم خرید و فروش کتب ضلال این است که اولاً، مکتب برای ایمان مردم در ساختن زندگی سعادتمند، نقش بنیادی می بیند. ثانیاً، وقتی نظامی سیاسی و اجتماعی بر ایمان مردم متکی باشد، اگر ایمان متزلزل شد، نظام هم متزلزل می شود، منتها در وضعیت زمانی زندگی ما، مکلف را باید به تکلیف ایمانی وادار کرد که اگر اهلش نیست، از خرید و فروش کتب ضلال خودداری کند؛ چنان که از قدیم الایام چنین بوده است. ولی این که حکومت بعنوان جلوگیری از منکر، اعمال قهر کند، چه مقدار در این حوزه موفقیت آمیز است؟ به نظر من در وضعیت فعلی اعمال قهر برای جلوگیری از نشریاتی که مبارزه فکری با اسلام می کنند، سودمند نیست، بلکه بر حسب تجربه مضرّ به اسلام هم هست. البته از اهانت به افراد و شعائر اسلامی و تحریک و توطئه مقابل استقلال کشور باید جلوگیری شود.
شهید بهشتی، ضمن رد خیلی از تعاریف لیبرالی در خصوص هدف بودن آزادی به نقد لیبرالیسم می پرداخت. با این وجود در برخورد با هیچ اندیشه ای نگاهی حذفی و متعصبانه نداشته و به جنبه های مثبت و منفی مکتب لیبرالیسم توجه داشت. از همین رو تلقی وی از آزادی با آزادی غربی متفاوت می شود. از نظر دکتر بهشتی، محدودیت های اعمال شده توسط شریعت و قوانین اسلامی نه فقط مخل آزادی نیست، بلکه آزاد کردن بیشتر انسان است و این جز با پذیرش مفهوم آزادی حداکثری سازگار نمی باشد. ایشان در نهایت تحقق آزادی را برمبنای مردم سالاری دینی امکان پذیر می داند.
پی نوشت:
[۱] بررسی خاصیت های حکومت اسلامی، شهید بهشتی.
[۲] اسلام و مقتضیات زمان از دیدگاه شهید بهشتی، صدیقه قاسمی
[۳] اسطوره برجسته تاریخ، شهید بهشتی
[۴] اسطوره برجسته تاریخ، شهید بهشتی
[۵] بانکداری ربا و قوانین مالی اسلام، شهید دکتر بهشتی
[۶] حق و باطل از دیدگاه قرآن، شهید بهشتی
[۷] حق و باطل از دیدگاه قرآن، شهید بهشتی
[۸] روزنگار زندگی و تاریخ سیاسی اجتماعی امام خمینی
[۹] صورت مشروح مذاکرات بررسی نهایی قانون اساسی


منبع:

1400/11/18
11:41:41
5.0 / 5
508
تگهای خبر: آثار , اجتماعی , انسانی , خرید
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۸ بعلاوه ۵
پرسی بلاگ