گفتگوی مهر با دبیر جشنواره مد و لباس فجر؛
نمی توان جشنواره مد را کامل مردمی دانست تمرکز بر حمایت های معنادار
به گزارش پرسی بلاگ، دبیر جشنواره مد و لباس فجر اظهار داشت: هنوز به معنای کامل نمی توانیم این جشنواره را کاملا مردمی بدانیم، اما نسبت به دوره های پیشین به مردمی بودن نزدیک تر شده ایم.
خبرگزاری مهر؛
گروه فرهنگ و ادب – زینب رازدشت: مد و لباس همواره بعنوان یکی از شاخصهای مهم فرهنگی و هنری در جوامع مطرح بوده است. امروزه طراحی پوشاک نه تنها به نیازهای اولیه انسان پاسخ می دهد، بلکه به بیانی هنری و نمادی از هویت فردی تبدیل گشته است. صنعت پوشاک با ترکیب خلاقیت و فناوری، دائماً درحال نوآوری و عرضه سبک های جدید است. سیزدهمین جشنواره بین المللی مد و لباس فجر از روز شنبه ۱۷ خرداد در مجتمع فرهنگی، هنری آسمان شروع به کار می کند و تا روز پنجشنبه ۲۲ خرداد به کار خود ادامه می دهد.
در همین زمینه گفتگویی با محسن گرجی دبیر سیزدهمین جشنواره بین المللی مد و لباس فجر انجام داده ایم.
* آقای گرجی، از اینجا شروع نماییم که لباس یک نیاز اساسی برای انسان هاست. جشنواره مد و لباس تا چه اندازه می تواند پاسخگوی این نیازهای مردمی باشد؟
سوال خوبی مطرح کردید. لباس یکی از ضروریات اولیه انسان بوده و است. این نیاز در لایه های مختلف تعریف می شود؛ در سطح ابتدایی به مفهوم پوشانندگی و محافظت است، اما در سطوح بالاتر، مسائلی چون زیبایی شناسی، شخصیت فردی و حتی معرفی جایگاه اجتماعی شخص از راه لباس مطرح می شود. بنابراین، اگر در ابتدا صرفا بحث رفع نیاز فیزیکی باشد، در مراحل بعدی نقش هنر، طراحی و زیبایی شناسی برجسته تر می شود. جشنواره های در رابطه با مد و لباس هم در واقع به این نیازهای ثانویه پاسخ می دهند. کشور ما سال هاست که چنین رویدادهایی را با هدف معرفی و رقابت میان بهترین های طراحی و هنر برگزار می نماید.
این جشنواره ها دستاوردهای زیادی داشته اند و هر دوره آن تأثیری قابل توجه بر زیست بوم مد و لباس کشور برجای گذاشته است. ما امیدواریم جشنواره سیزدهم هم بتواند اثرات مثبتی در این زمینه داشته باشد. البته میزان اثرگذاری هر رویداد به بستری که در آن برگزار می شود، بودجه و امکانات موجود، و میزان برندسازی آن بستگی دارد.
برای مثال، گاهی امکان دارد ده ها همایش در یک حوزه مشخص برگزار شود، اما تنها یک یا دو رویداد به خوبی برندسازی شده و جایگاه شناخته شده ای پیدا کند. این مورد سبب می شود کارکرد چنین رویدادهایی متفاوت باشد. در مورد جشنواره مد و لباس فجر و دیگر جشنواره های هنری مانند موسیقی یا سینما، میزان تأثیرگذاری آنها وابسته به سطح آمادگی صنعت، ظرفیت موجود و چارچوبی است که در آن برگزار می گردند.
* به صورت شفاف برایمان بفرمائید که آیا جشنواره سیزدهم با محوریت چالش های صنعت مد و لباس می تواند اتفاقات مناسبی را در این زمینه رقم بزند؟
انگار دبیران و برگزارکنندگان دوره های پیشین جشنواره تمام تلاش خویش را برای ایجاد اثرگذاری بیشتر انجام داده اند. با این وجود، ضروری است سطح بلوغ این صنعت در ایران مورد توجه قرار بگیرد تا انتظارات واقعی تری از جشنواره ها تعریف شود.
بر اساس شاخصهای موجود، صنعت پوشاک کشور همچنان در مراحل نوجوانی خود قرار دارد؛ به این معنا که پیشرفت هایی حاصل شده اما هنوز به بلوغ کامل نرسیده است. بطور مثال، میتوان مبحث اعتماد مصرف کننده ایرانی به تولیدات داخلی را یکی از شاخصهای رشد دانست. هرچند این اعتماد تا حدی بهبود یافته، اما همچنان مسیری برای بلوغ کامل باقیمانده است.
به طور کلی، بخش بزرگی از تولیدات این صنعت در ایران به شکل صنفی و در مقیاسی کوچک انجام می شود؛ به نحوی که تنها حدود ۱۰ درصد از تولیدات ما صنعتی و در تیراژ بالا هستند. نتیجه این شرایط، وابستگی بیشتر به فرآیندهای سنتی در مقابل تولیدات صنعتی گسترده است که یکی از موانع اصلی رسیدن به بلوغ صنعتی به شمار می آید. مفهوم اصالت در صنعت هم باید مدنظر قرار گیرد. اصالت نه تنها به معنای داشتن هویت و شخصیت مشخص است، بلکه شرایطی را می طلبد که برندها بتوانند با استقلال کامل مسیر خویش را مشخص کنند و نام و نشان آنها بازتاب دهنده خصوصیت ها و ارزش هایشان باشد.
در نهایت، جشنواره سیزدهم باید با محوریت این نقاط ضعف و کوشش برای تقویت شاخصهای کلیدی، شرایطی فراهم آورد که گامهای مؤثری در جهت رفع خلأها و ارتقاء کلی صنعت برداشته شود.
ما امروز در ایران با تولیدکننده ای مواجه هستیم که نه تنها نامی ایرانی دارد، بلکه طراحی دکوراسیون داخلی فروشگاه هایش هم برگرفته از فرهنگ ایرانی است.
طاق های ضربی در معماری داخلی و موسیقی ای که در فروشگاه ها پخش می شود، همه ایرانی هستند. حتی کالکشن هایی که آنها طراحی می کنند، الهام گرفته از نمادهای ایرانی است. این، تعریف یک برند اصیل است. این یعنی داشتن یک ویژند درست و واقعی. وقتی از بلوغ صحبت می کنم، منظورم همین نزدیکی به هویت و اصالت است.
هر مجموعه ای که بتواند به این اصالت پایبند باشد و با خصوصیت های بومی خود به برند منطقه ای تبدیل گردد، در راه درست قرار دارد. خوشبختانه ما کمابیش به این سمت حرکت کرده ایم و شواهد زیادی نشان دهنده این روند هستند. البته باید دقت کنیم که هنوز در این راه احتیاج به تلاش داریم. مسیری طولانی پیش رو داریم تا به بلوغ کامل دراین خصوص برسیم. بنابراین، نمی توانیم از دیگر رویدادهایی که در همین زیست بوم اتفاق می افتند هم انتظاری صفر یا صد داشته باشیم. اگر محیط کلان به بلوغ نرسیده باشد، نمی توان از رویدادهای مرتبط انتظار بازخوردها یا اثرگذاری هایی کاملا بالغ داشت.
هر رویداد باید متناسب با شرایط زیست بوم خود عمل کند و آنرا درک کند. در قسمت رسانه هم تلاش ها و ظرفیت هایی وجود دارد که نباید نادیده گرفته شود. من همیشه رسانه را بستری مؤثر برای گفتمان سازی و توسعه می دانسته ام و تمام توانم را جهت استفاده حداکثری از این ابزار در حوزه مسئولیتی که داشته ام، به کار گرفته ام. از این جهت فکر می کنم رسانه ها هم باید از نگاه های صفر و یکی به مسایل پرهیز کنند.
رسانه ها هم در این راه باید نقش خویش را بازی کرده و با پایش و مطالبه گری، روشن کنند که مرزها و استانداردها کجا قرار دارد و چه چیزی احتیاج به ارتقا دارد. البته اینجا جای بحث های دقیق تر هم هست، چون که این نوع مطالبه گری نیازمند مشخص کردن معیارها و جزئیات بیشتر است. برای تبیین این موضوع، میتوان مثال را به حوزه های دیگر مانند توسعه فنی گسترش داد.
مثلاً یکی از اساتید برجسته دانشگاه هاروارد اخیراً مقاله ای نوشته است که در آن دو نمونه اسلحه را مقایسه می کند. کلاشینکف که دارای قابلیت های ساده تر و برد کمتر است، اما از طرف دیگر بسیار کارآمد بوده و در محیط های مختلف با شرایط سخت همچنان عملکرد خوبی دارد و یک تفنگ پیشرفته تر آمریکایی با امکانات مدرن تر که عملکرد بهینه آن به تمیزی محیط و مهارت بالای استفاده کننده وابسته است. در سطوح پایین تر توسعه یافتگی، ابزاری مانند کلاشینکف امکان دارد به علت ساده تر بودن و تطبیق پذیری بالا عملکرد مؤثر بیشتری داشته باشد. این مثال نشان میدهد که در هر حوزه ای، همچون پوشاک و دیگر صنایع، شناخت بستر کلی و تحلیل نقش هر یک از اجزا برای بهبود وضعیت ضرورت دارد. با این اوصاف جشنواره های تخصصی، مانند سیزدهمین جشنواره ای که در رابطه با آن اشاره شد، می توانند بستری برای ارتقاء عملکردها و پیدا کردن فرصت های اثرگذاری واقعی باشند. بر مبنای ارزیابی وضعیت موجود و مطالبات ثبت شده، امید است که این جشنواره هم گامی مثبت در جهت تقویت این زیست بوم بردارد.
* آقای گرجی، به نکته درستی اشاره کردید که این صنعت شبیه به یک نوجوان است و حتی میتوان گفت جشنواره مد و لباس فجر هم که ۱۲ دوره از آن گذشته، در دوران نوجوانی خود قرار دارد و درحال در این مسیر است. به جهت اینکه این نوجوان به یک جوان پرانرژی و توانمند تبدیل گردد، نیازمند کسب چه مهارت هایی است.
دقیقاً، این جشنواره ها نیازمند ارتقاء دانش و مهارت هستند. حال باید دید که جشنواره سیزدهم تا چه حد می تواند در راه خودش به این مساله توجه کند و حداقل راه را برای دوره های آتی هموارتر سازد. ما چند نکته اساسی را بعنوان زیرساخت و مبنای کار خود درنظر گرفته ایم. نخست اینکه امروز شاهد برگزاری جشنواره های متنوعی در کشور هستیم که با رویکرد های مختلف در همین حوزه طراحی مد و لباس، در نقاط متعدد برگزار می گردند.
این رویدادها با درجات متفاوتی از قوت و ضعف درحال گسترش اند. یکی از سوالات اصلی اینست که جایگاه جشنواره مد و لباس فجر نسبت به این رویدادها چیست، بخصوص که هر سال تعداد بیشتری از این جشنواره ها اضافه می شود. برای نمونه سال جاری جشنواره زاگرس برای نخستین بار برگزار شد که بر سبک پوشش زاگرس نشین ها تمرکز دارد. بنظر می رسد هر یک یا دو سال یک جشنواره جدید به این مجموعه اضافه می شود.
جایگاه جشنواره فجر در مقایسه با سایر جشنواره ها نیازمند بررسی جدی است. این مساله ای است که باید به آن پرداخته شود تا رویکردها و تناسب ها بین این جشنواره ها بهتر مشخص شود.
برگزارکنندگان سایر جشنواره ها هم مطرح کرده اند که آنها هم درحال برگزاری رویدادهای شایسته ای هستند؛ حتی شاید در یک بازه زمانی کوتاه تر، پذیرش آثار و تعداد اثر بیشتری را تجربه کنند. ایده ای که می تواند وضعیت جشنواره فجر را بهبود بخشد اینست که این جشنواره بسمت یک رویداد نهائی و جمع بندی حرکت کند؛ بشکلی که خروجی های سایر جشنواره ها بعنوان ورودی های جشنواره فجر پذیرفته شوند. به این ترتیب، هنرمندانی که در دیگر رویدادها مقام کسب کرده اند، می توانند در جشنواره فجر رقابت کنند.
همان طور که در ورزشکاری برای ورود به المپیک، کسب مقام در مسابقات مختلف الزامی است، جشنواره فجر هم می تواند نقش مشابهی در هنر ایفا کند.
این رویکرد دو مزیت عمده دارد؛ اول این که جایگاه سایر جشنواره های داخلی ارتقا می یابد و اعتبار بیشتری پیدا می کنند.
دوم این که تنوع و کیفیت آثار شرکت کننده در جشنواره فجر بالا رفته و رقابت معقول تری شکل می گیرد. بعنوان مثال، در جشنواره اخیر نقش تن پوش اروند که در آبادان برگزار گردید، تیمی متشکل از نیروهای جوان و خلاق، با تلاش بخش خصوصی فعالیت قابل توجهی داشت؛ اما مشکل اینجا بود که متاسفانه هیچ کدام از مسؤلان استانی توجه کافی به این رویداد نکردند. حتی رسانه های محلی نظیر صداوسیمای استان هم زحمتی به خود ندادند که پوشش خبری مناسبی عرضه کنند. چنین وضعیتی نشان دهنده عدم حمایت کافی از کارهای مردمی و خصوصی است، درحالی که توسعه و پیشرفت بدون مشارکت مردمی و پشتیبانی از بخش خصوصی ممکن نیست. در جشنواره فجر سیزدهم، نگاه اصلاحی باید بسمت تقویت این رویکردها حرکت نماید.
جشنواره های استانی همچون نقش اروند، زاگرس، فردخت کاشان و همینطور جشنواره هایی در نهادهای آموزشی مانند جهاد دانشگاهی دانشگاه هنر و آموزش و پرورش به صورت سالیانه انجام می شود.
جشنواره مد و لباس فجر و بخصوص سیزدهمین دوره آن یک ظرفیت جدی برای ایجاد پیوند با جشنواره فیلم فجر دارد. در جشنواره های بین المللی وقتی به فرش قرمز نگاه می نماییم، معمولا طراحی لباس بازیگران توسط طراحان داخلی آن کشور به انجام می رسد که نشان دهنده پیوند بین این صنعت خلاقیت محور و هنر سینماست. اما در کشور ما، باآنکه این توقع وجود دارد که از طراحان برگزیده در جشنواره مد و لباس برای طراحی لباس هنرمندان روی فرش قرمز استفاده شود، هنوز نیاز است که این ارتباط بشکل عملی تر و کاربردی تر برقرار شود کیفیت این رویدادها متفاوت بود، اما گام مهمی برای ترویج فرهنگ مردمی و مشارکت عمومی برداشته شده است. بخش پژوهشی جشنواره فجر هم از این نگاه تاثیر گرفت. برای این منظور، با همکاری دانشگاه الزهرا که یک مرکز علمی معتبر با مجوز آی اس سی (ISC) از وزارت علوم است، گروه پژوهشی را ایجاد کرده و تمامی ارزیابی ها و رتبه بندی ها را به آن سپردیم. هدف این بود که از تخصص و اعتبار علمی این دانشگاه در جهت ارتقاء کیفیت علمی رویداد بهره ببریم. اگر این مناسبات به همین شکل ادامه یابد، انتظار می رود که جشنواره فجر به یک رویداد نهائی پخته تر و تاثیرگذارتر تبدیل گردد.
البته نقدهایی به روند اجرایی برخی دوره های پیشین وارد بوده است؛ چون که دیدگاه مجریان آن دوره ها بیشتر بر محوریت شخصی آنها تمرکز داشته است، نه بر مشارکت مردمی و همکاری گسترده تر. اصلاح این دیدگاه ها به زمان نیاز دارد، اما باید استمرار پیدا کند تا جشنواره فجر بتواند جایگاه محوری خود در بین سایر جشنواره ها را پیدا کند. به هر حال، دیدگاهی که من خدمت شما عرض می کنم، بر مبنای تجربیاتی است که در دنیا وجود دارد و حتی در سیاستگذاری های کلان ما هم مشابه آن دیده می شود.
این نگاه معتقد می باشد که حتی مسایل پیچیده اقتصادی هم باید با مشارکت مردم حل شوند. حالا اینجا هم با مقوله ای مشابه روبه رو هستیم؛ یک هنر و صنعت خاص که وقتی شکوفا می شود بخش اقتصادی و صنعتی آن معنا پیدا می کند. در غیر این صورت، صرفا یک تابلوی نقاشی نیست که با کشیدن تمام شود؛ بلکه فرایندی به هم پیوسته است.
این نگاه بنظر می رسد منطقی تر و درست تر باشد. سال جاری ما این نگاه را تا حدودی آزمایش کردیم. به دیگر جشنواره ها هم اعلام کردیم که آمادگی داریم آثار برگزیده آنها را در نمایشگاه عرضه نماییم. البته نه بشکل رقابتی، بلکه به شکلی که مخاطب بداند این آثار متعلق به جشنواره مدافعین یا جشنواره نقش تن پوش اروند است و حتی می توانند بیانیه خویش را ارایه کنند. این شیوه به مخاطب کمک می نماید بفهمد که چندین جشنواره فعال می باشند، هر کدام در حوزه ای مشخص کار می کنند، و این مسیر سبب تعامل و همکاری بین جشنواره ها می شود.
این زیست بوم فرهنگی و هنری به این شکل، گام به گام رشد می کند. در مورد مردمی بودن جشنواره مد و لباس فجر، باید گفت هنوز به معنای کامل نمی توانیم آنرا کاملا مردمی بدانیم، اما نسبت به دوره های پیشین به مردمی بودن نزدیک تر شده ایم و برای نزدیک تر شدن تلاش بیشتری کرده ایم.
* وقتی سخن از جشنواره ای همچون مد و لباس فجر به میان می آید، برخی افراد آنرا بیشتر شبیه یک دورهمی می بینند تا رویدادی مهم. باتوجه به تجربیات شما در صنعت و مسئولیت هایی که در وزارت صنعت داشته اید، چگونه به این دیدگاه پاسخ می دهید؟ آیا واقعا می توانیم از دل یک چنین جشنواره ای به نفع طراحان و صنعت مد و لباس نتیجه ای مثبت و معنادار بگیریم؟
البته جمع شدن ذی نفعان حوزه ای خاص به خودی خود می تواند اتفاق خوبی باشد. داشتن محلی برای شبکه سازی و ارتباط بین اعضای صنعت، بخشی از زیست بوم این حوزه شمرده می شود، جایی که افراد با هم آشنا می شوند و روابط کارآمد ایجاد می کنند. مثلا در یکی از سفرهایی که به آبادان داشتیم، یکی از دوستان حاضر از حوزه اصناف توانست تعاملات مفیدی برای حمایت مالی از برنامه های آینده بوجود آورد. اما نکته ای که باید توجه کرد، اینست که نباید انتظار داشت جشنواره هایی با ساختار فعلی به سرعت به ترندسازی و تغییرات بنیادین در صنعت پوشاک بینجامند. مدلها و مختصات این جشنواره ها هنوز با آن چه در سطح جهانی می گذرد فاصله دارد.
برای مثال، کشورهایی با اقتصاد بزرگ در صنعت پوشاک، علیرغم تولید انبوه، لزوماً نقش برجسته ی در دنیای مد ندارند. همینطور لازمه ایجاد تحولات مؤثر، وجود فضایی است که رسانه ها، برندهای بزرگ، و رویدادهای بین المللی همگی همزمان فعالیت کنند. بنابراین، جشنواره ها بخشی از فرایندی گسترده تر هستند که باید با هماهنگی و همکاری دیگر اجزای اقتصادی و فرهنگی صورت گیرد تا بتواند اثرگذاری مطلوبی داشته باشد.
به طور مثال فرض کنید که برای انجام یک قرارداد، یک تولیدکننده باید ۱۳ تی شرت تولید نماید تا کار در زمان مقرر پایان یابد. حال اگر در روند تولید، ۱۰۵ هزار دست لباس ساخته شود و از این تعداد، ۱۰۰ هزار دست لباس گرفتار نقص باشد، آن تولیدکننده مجبور می شود از میان ۵ هزار لباس دیگر نیاز خویش را تأمین کند تا زمان اجرای پروژه رعایت شود. مثل میوه های مانده آخر بار در آخر روز، این لباس های دارای نقص هم به شکلی کنار گذاشته می شوند و اگر بخواهد این محصول را از سر باز کند، آنرا بشکل کلی و با قیمتی ارزان تر حتی از هزینه مواد اولیه به بازار عرضه می کند.
به همین دلیل این محصولات به بعضی از بازارها راه پیدا می کنند و بازار ایران هم یکی از این مقاصد است. این گونه است که در این فضای پویا، محصولات استوک برندهای خارجی با مختصاتی که توضیح دادم با ارزان ترین قیمت وارد بازار ایران می شوند. حالا در مقابل، ما یک بازار داخلی داریم که شامل تولیدکنندگان داخلی و بر پایه فرهنگ بومی ما شکل گرفته است.
بنابراین وقتی این دو بازار بخواهند رقابت کنند، فضای بسیار پیچیده ای ایجاد می شود. به همین دلیل، این که ما انتظار داشته باشیم برگزاری رویدادها و جشنواره ها بتواند این مشکلات را حل کند، مستلزم دیدگاهی جامع و هدفمند است. بطور مثال خیلی از افراد جوانی که امروزه در واحدهای تولیدی داخلی فعال می باشند یا حتی برندهای خودشان را دارند، همان کسانی هستند که در گذشته رتبه های برتر در جشنواره های فجر را کسب کرده اند.
امسال هم یکی از داوران و منتورهای ما در شیراز، خود فردی برگزیده از همین جشنواره ها بوده است و نقش بسزایی در کمک به آثار ارسالی از استان فارس بازی کرده است. حتی طراحانی که حالا خود برگزارکننده رویدادهای مستقل هستند هم بیشترشان از همین جشنواره ها برخاسته اند.
برای مثال، اخیراً در اتاق بازرگانی تهران رویدادی در رابطه با طراحی پارچه برگزار شد که شخص برگزارکننده، یکی از برگزیدگان جشنواره های پیشین فجر بود. این موارد نشان دهنده اهمیت پشتیبانی از افراد و فراهم کردن زیرساخت هایی برای ماندن آنان در زیست بوم حرفه ای است.
یکی از نکاتی که با خبرگان صنعت مد مشورت کردیم و تصمیمات کلیدی سیاستگذاری را بر آن اساس اتخاذ نموده ایم، همین مساله بوده است که طرح مهم تر است یا صاحب طرح؟ به عقیده ما، وقتی بتوانیم طراح را در اکوسیستم حرفه ای حفظ نماییم و شرایط توسعه توانمندی هایش را فراهم آوریم، نه به شکل دستوری بلکه اختیاری و تشویق او قادر خواهد بود صدها طرح جدید تولید نماید و ایده های خلاقانه را تجاری سازی نماید. ازاین رو طرح ها همواره از ذهن هنرمند است که جریان پیدا می کنند و در گذر زمان قوی تر و با کیفیت تر می شوند. هدف ما اینست که نقشه راهی حرفه ای، علمی و مبتنی بر تجربه ایجاد نماییم تا نه تنها در رویدادها فرد را حمایت نماییم، بلکه بعد از پایان آن هم توانمندسازی و شبکه سازی ادامه یابد. در نتیجه فرصتی برای شناخت بیشتر زیست بوم حرفه ای به دست آورد؛ این که بداند چگونه در این محیط رشد کند و به فعالیت حرفه ای خود ادامه دهد.
اگر موفق شویم طراحان را در این اکوسیستم نگه داریم، دیگر نگران طرح های شان نخواهیم بود؛ چون که مطمئناً صدها اثر خلاقانه ی دیگر از جانب آنان پدید خواهد آمد و نقشی مؤثر در رشد زیست بوم خواهد داشت.
* در هر دوره از جشنواره، صحبت های زیادی از دبیران مختلف در رابطه با پشتیبانی از طراحان برگزیده و تحقق ایده های مطرح شده شان مطرح می شود. اما خیلی از طراحان برگزیده این گونه جشنواره ها به تدریج گرفتار ناامیدی می شوند، چونکه وعده هایی که به آنها داده می شود در نهایت عملی نمی گردد. مثلا طرحی که قرار بود در دوره گذشته به سطح بیلبوردهای شهر برسد، علیرغم تبلیغات و امیدواری ها، موفقیت قابل ملاحظه ای نداشت. سال جاری چه برنامه ای برای طراحان برگزیده خواهید داشت تا این روند تغییر کند؟
در خصوص اتفاق سال قبل باید بگویم بعضی از آثار واقعا به مرحله نصب روی بیلبوردهای شهری رسیدند. اما این که تعداد مشخصی اثر معرفی شود یا تعهد خاصی روی تعداد آثار داده شده باشد، اطلاعاتی ندارم. مهم اینست که این اتفاق به هر صورت اجرایی شد. سال جاری تمرکز ما بر حمایت های معنادارتر است. سوال اصلی اینست که آیا طرح های برگزیده قابلیت تولید انبوه را دارند یا خیر؟ این مورد دیگر کاملا وابسته به بازار و اقتصاد است. وظیفه جشنواره اینست که فضای ضروری جهت دیده شدن آثار توسط متخصصین و صاحبان برندها را بوجود آورد. ما در تیم داوری صنعتی و منتورینگ خود از افراد برجسته بخش خصوصی برای این هدف دعوت کرده ایم تا آثار طراحان را بررسی نمایند و توانایی تجاری سازی آنها سنجیده شود.
اما باید توجه داشت که تصمیم گیری برای تولید تجاری این طرح ها کاملا به بخش خصوصی وابسته است. هیچ جشنواره ای نمی تواند قول دهد که همه آثار به تولید انبوه برسند؛ چونکه مقوله تولید، به اقتصاد بازار، سودآوری و تصمیمات بخش خصوصی مربوط است. در جشنواره هایی مانند جشنواره فجر نیز، کسی نمی تواند تضمین کند که درصد مشخصی از مردم یک فیلم را ببینند؛ چونکه این مورد برخاسته از رفتار بازار و مخاطبان است.
ما تلاش می نماییم تا حداکثر تعاملات بین طراحان، صاحبان برند و صنعتگران برقرار شود؛ اما باز هم تصمیم نهائی در رابطه با تجاری سازی اثر، متعلق به بخش تجاری و اقتصادیست. جشنواره نمی تواند تضمین کند که همه طرح ها به چرخه تولید وارد شوند، چونکه ماهیت این صنعت با صنایعی مثل فولاد یا پتروشیمی که مکانیسم های مشخص تری دارند، تفاوت اساسی دارد. در صنعت پوشاک، با وجود تعداد زیادی واحد صنفی کوچک و مستقل، تعهدات کلان نگر قابل عرضه نیست. در نهایت، هدف ما ایجاد بستری مناسب برای تعامل حداکثری میان طراحان و ذی نفعان بازار است.
اگر اثری پتانسیل تجاری شدن را داشته باشد، زمینه دیده شدن آنرا فراهم خواهیم کرد، اما تعهدی برای فراتر از این نمی توانیم بدهیم چونکه مسیری پیچیده تر و وابسته به عوامل مختلف اقتصادی را پیش رو داریم.
جشنواره مد و لباس فجر و بخصوص سیزدهمین دوره آن یک ظرفیت جدی برای ایجاد پیوند با جشنواره فیلم فجر دارد. در جشنواره های بین المللی وقتی به فرش قرمز نگاه می نماییم، معمولا طراحی لباس بازیگران توسط طراحان داخلی آن کشور به انجام می رسد که نشان دهنده پیوند بین این صنعت خلاقیت محور و هنر سینماست. اما در کشور ما، باآنکه این توقع وجود دارد که از طراحان برگزیده در جشنواره مد و لباس برای طراحی لباس هنرمندان روی فرش قرمز استفاده شود، هنوز نیاز است که این ارتباط بشکل عملی تر و کاربردی تر برقرار شود. بحث اینست که آیا مشکل اصلی، نبود طراحان توانمند است؟ اساسا نه. ایران طراحان برجسته ای در حوزه مد و پوشاک دارد؛ نمونه های گوناگونی از تولیدات ما، هم از لحاظ طراحی و هم کیفیت، در بازارهای بین المللی مانند کشورهای حاشیه خلیج فارس جایگاه خوبی پیدا کرده اند. این نشان میدهد که مساله، وجود یا عدم وجود طراحان شایسته نیست، بلکه نوع نگاه و نحوه بهره برداری از این توانمندی ها قابل بررسی است.
برای تقویت ارتباط بین این دو جشنواره، احتیاج به تعامل جدی تر میان دبیران و مسؤلان اجرایی هر دو رویداد احساس می شود. این زنجیره ارتباطی باید با نشست ها، گفتگوها و عرضه ظرفیت ها تقویت شود تا دغدغه ها، خواسته ها و نیازهای مختلف شناسایی و برطرف شوند. به این ترتیب، فرصت جهت استفاده از طراحان داخلی در جشنواره فیلم فجر فراهم خواهد شد. از طرف دیگر، نباید فراموش کرد که برگزاری چنین برنامه هایی نیازمند زمان گذاری طولانی تر و برنامه ریزی دقیق تری است. کارهای در ارتباط با حوزه فرهنگ و هنر در بازه های کوتاه مدت محقق نمی شوند و احتیاج به پیگیری مستمر دارند. ازاین رو با برنامه ریزی دقیق تر و ارزیابی قابلیت های موجود، میتوان این پیوند را ایجاد کرد و نتیجه آنرا در رشد صنایع خلاق داخلی مشاهده کرد. این مسیر نه تنها سبب نزدیکی بیشتر هنرهای مختلف می شود، بلکه کمک می نماید کیفیت کارها بالا برود و تأثیرگذاری بیشتری بر مخاطبان داخلی و خارجی داشته باشد.
منبع: پرسی بلاگ
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب