پیام شهید کسایی در آخرین دیدار برای خانواده اش چه بود؟
پرسی بلاگ: به گزارش پرسی بلاگ، خواهر همسر شهید علی کسایی اظهار داشت: روز آخر قبل از رفتن، یادداشتی برای خواهرم گذاشت و به من گفت فرح خانم، من دیگر می روم. مواظب بچه ها باشید. این جمله همیشه در ذهنم باقیمانده است.
به گزارش پرسی بلاگ به نقل از مهر، کتاب «آخرین فرصت» دربرگیرنده روایت زندگی رفعت قافلان کوهی با شهید علی کسایی است که تقریظ رهبر انقلاب بر آن در مراسمی در حرم حضرت شاهچراغ (ع) رونمایی می شود. شهید علی کسایی جوان انقلابی و مربی آموزش های سیاسی و مذهبی است که ۱۴ آذر ۱۳۳۴ مصادف با عید غدیر در شیراز به دنیا آمد، در سن ۲۵ سالگی ازدواج کرد که خطبه عقدشان توسط امام خمینی (ره) جاری و مراسم ساده عروسی شان نیز در روز عید غدیر اجرا شد.
علی کسایی که زندگی اش را وقف آموزش، تفسیر قرآن و نهج البلاغه و آرمان های انقلاب اسلامی کرده بود، در روز عروسی اش دعا کرد تا خداوند شهادتش را هم روز عید غدیر قرار دهد. این کتاب روایتی از زبان قافلان کوهی است که به قلم سمیرا اکبری به رشته تحریر درآمده است.
داستان «آخرین فرصت» از روز خواستگاری آغاز می شود و تا مدتی بعد از شهادت علی کسایی ادامه دارد و فراز و نشیب های زندگی خانم قافلان کوهی را نقل می کند.
فرح قافلان کوهی خواهر شهید علی کسایی است که زمان رفتن این شهید به جبهه، او به منزل خواهرش می آمد و از خواهرزاده هایش نگهداری می کرد. نام وی در این کتاب آمده است.
خواهر همسر شهید علی کسایی در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: شهید کسایی ۷ سال زندگی مشترک داشت، اما در حدود ۲ سال از این مدت با خواهر من زندگی کرد. بقیه سال ها، در جاهایی که خارج از شیراز بود و به عنوان فرمانده ارتش حضور داشت، سپری می شد. یک دفعه کوشش برای ترور او صورت پذیرفت و یک دفعه نیز تصادف کرد. اما عاقبت روزی که خبر شهادت او را به ما دادند، فرزندان شان هنوز بسیار کوچک بودند. روح الله ۵ ساله، مرضیه ۴ ساله، مریم ۳ ساله و عبدالله، کوچک ترین فرزندشان، فقط ۶ ماهه بود.
وی اضافه کرد: یک خاطره جالب که هیچ گاه فراموش نمی کنم، روزی بود که شهید می خواست به جبهه برود. در آن مقطع شاغل بودم و گاهی وقتی او به جبهه می رفت، نزد خواهرم می رفتم و کنارشان می ماندم. روز آخر قبل از رفتن، یادداشتی برای خواهرم گذاشت و به من اظهار داشت: فرح خانم، من دیگر می روم. مواظب بچه ها باشید. این جمله همیشه در ذهنم باقیمانده است.
خواهر همسر شهید علی کسایی در ادامه اظهار داشت: زمانی که خبر شهادت علی آمد، ابتدا گفتند مجروح شده، اما به زودی اطلاع دادند که او شهید شده. ما نمی توانستیم او را سریعاً ببینیم برای اینکه مراسم خاکسپاری جنازه همیشه پنجشنبه ها بود و ما چهارشنبه شب خبر رسیدن پیکر او را شنیدیم. قبل از تدفین، یک هفته عزای عمومی در محل سکونت سازمانی او اجرا شد.
وی اضافه کرد: بعد از شهادت علی کسایی حدود چهارسال با خانواده اش زندگی کردم و مراقب بچه ها بودم تا آن زمان که روح الله به کلاس پنجم رفت. آن موقع بود که مجبور شدم برای مراقبت از پدر و مادرمان به خانه بازگردم.
قافلان کوهی اظهار داشت: کتاب هایی که درباره ی زندگی شخصی شهیدان منتشر می شوند، اهمیت بیشتری دارند. نسل جدید بیشتر جذب داستان های خاص و واقعی درباره ی خانواده های شهدا می شوند. خیلی از افراد همچون زینب ذاکری دختر شهید ذاکری که حالا پزشک است، کتاب های خیلی از شهدا را خوانده اما زمانی که کتاب «آخرین فرصت» را مطالعه کرد، به معرفی آن پرداخت و اشاره نمود این اثر با سایر کتاب های در رابطه با زندگی شهدا متفاوت است و تجربه ای تازه ارائه می دهد. این کتاب تأثیر بسیاری روی خانم ذاکری گذاشته بود. شهید ذاکری و همسرش هم با شهید کسایی و همسرش به اتفاق برای جاری شدن خطبه عقدشان پیش حضرت امام خمینی(ره) رفتند.
منبع: persiblog.ir
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب