یادداشت مهمان؛
پاکستان می تواند محلی آرام برای بهائیان باشد؟
به گزارش پرسی بلاگ، بهائیان در پاکستان، حق برگزاری تأسیس مراکز آموزشی، آموزش عقاید خود و تشکیل شورای حکومتی خویش را دارند. با این وجود، دولت پاکستان آنها را از انجام حج مذهبی خود در اسرائیل باز می دارد.
خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: پیشینه جاسوسی بهائیان به بدو پیدایش این فرقه و حتی پیش از آن بر می گردد. آنها در تاریخ بارها به عنوان جاسوس برای روس ها و انگلیس ها عمل کرده اند اما اسناد و شواهد تازه حکایت از جاسوسی بهائیت برای صهیونیست ها دارد.
علی معروفی آرانی؛ پژوهشگر حوزه صهیونیست و یهودیت یادداشتی را درباره ی حضور بهائیان در پاکستان در خدمت رژیم صهیونیستی با عنوان «تزریق ضد شیعه از بهایی هال در کراچی تا حظیره القدس در کویته» نوشته که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است.
در این یادداشت آمده است؛
بهائیان در کراچی بسیار فعالتراز کویته عمل می کنند به شکلی که در کنار مرکزشان به نام «بهایی هال» دارای مدرسه برای ترویج افکار خود در اذهان دانش آموزان نیز می باشند. بهاییان در پاکستان به سبب مخفی کاری جزء هیچ مجلسی شامل ملی و سنا و مجالس ایالتی نیستند. ولی جزء اقلیت های مورد تأیید می باشند که می توانند فعالیت تبلیغی داشته باشند.
سابقه حضور این فرقه بنا به گزارشی که در روزنامه امت چاپ کراچی آمده است به سال ۱۳۲۹ هجری شمسی بر می گردد و آن زمانی بود که شوقی افندی یکی از رهبران این فرقه نماینده خودرا به نام احمد یزدانی جهت بررسی امکانات تبلیغ و گسترش بهائیت در پاکستان و هند به این کشورها اعزام می کند. در پاکستان نیز مانند دیگر کشورها بهاییت وجود دارد. ریشه فرقه ضاله بهائی به اوایل سال ۱۸۴۴ میلادی بر می گردد که شیخ سعید هندی، اهل مولتان، نقش برجسته ای را در گسترش این مذهب ایفا کرد. بهاء ا… در حیات خود به عنوان بنیانگذار این دین، عده ای از پیروان خودرا در این منطقه تشویق کرده بود تا بروند و در منطقه ای که امروز به نام پاکستان مشهور است، سکونت نمایند.
در اوایل انقلاب به خاطر کوچ بهایی ها و زرتشتی ها از ایران به پاکستان جمعیت بهایی ها در شهرهای پاکستان همچون کویته افزایش شایان توجهی پیدا کرده بود ولی به جهت اعتقاد محکم دینی مردم پاکستان به قرآن و بحث خاتمیت پیامبر اسلام (ص) برمبنای نص آیات الهی آنها نتوانستند در پاکستان زیاد بمانند و به ناچار به کشورهای اروپایی سفر کردند. تعدادی همچنان در شهرهای محتلف همچون کویته حضور دارند و مرکز آنان در کویته به نام «حظیره القدس» شناخته می شود و محل عبادت آنان نیز می باشد. این مرکز حالا توسط مسیحیان مقیم کویته که از شان وشئونات اجتماعی بالایی برخودار نمی باشند اداره می شود.
با این حال، جای تعجب دارد، در کشور پاکستان که جزء مذهبی ترین کشورهای جهان اسلام است و هیچ فرقه ای که به هر علت رسالت و خاتمیت پیامبر گرامی اسلامی (ص) را انکار کند، توانایی و اجازه تحرک در این کشور را ندارد، اما بهائیت چگونه پیشرفت کرده است؟ تا جایی که در جشن رضوان این فرقه ضاله، «پیر امین الحسنات» وزیر امور مذهبی و «آسیه ناصر» نماینده پارلمان پاکستان حاضر می شوند و به آنها تبریک می گویند.
اگر تعداد بهائیان در کشور افزایش شایان توجهی داشته باشد مبادرت به ساخت معبدهایی به نام «مشرق الاذکار» می کنند که نمونه هایی از آن حالا در ترکمنستان، آلمان و آمریکا وجود دارد. بااینکه تعداد آنان در پاکستان قبلاً کم نبوده و به ویژه در اسلام آباد، لاهور، روالپندی و کراچی جمعیت قابل توجه ای داشتند، به خاطر حساسیت های قومی و مذهبی نتوانستند معبد و مشرق الاذکار در کشور پاکستان ایجاد نمایند.
همانطور که گفته شد این فرقه هم اکنون جایگاهی مردمی در پاکستان ندارند ولی ناگفته نماند که با طرح آمریکایی معامله قرن این فرقه آغاز به کارهای مذبوحانه ای برای مجبور کردن پاکستان برای به رسمیت شناختن رژیم غاصب صهیونیستی در داخل کرده اند و در گوش مردم پاکستان زمزمه می کنند که با بوجودآوردن ارتباط کشورهای عربی با اسرائیل چه دلیلی دارد که پاکستان کاسه داغ تر از آش شود و به خواهد به خاطر فلسطین که یک کشور عربی است با اسرائیل مخالفت نماید. هر چند که عمران خان رییس جمهور سابق پاکستان در سفرش به سازمان ملل رسماً اعلام نمود که ما اجازه تأسیس سفارتخانه اسرائیل در اسلام آباد را نخواهیم داد و او را به رسمیت نمی شناسیم.
فرقه بهاییت مرکزی برای تبلیغ به نام دارالتبلیغ بین المللی دارند که با فرستادن مبلغانی به کشورهای مختلف نسبت به جذب دیگران اقدام می کنند و اگر در شهر و روستایی تعداد بهاییان بالاتر از نه نفر بشود، محفل روحانی ملی یا محلی می سازند. از دیگر مراکز این فرقه، مرکزی تحت عنوان حظیرة القدس، یا همان «حصار مقدس» است. کار آنان در هر منطقه ای جمع آوری اطلاعات و ارسال آن برای محفل روحانی ملی است. هر چند بهائیان ادعا می کنند که از سیاست کاملاً" کناره گیری می کنند و مذهب آنان با سیاست مخالف است اما بوسیله اعضاء حظیرة القدس، گزارش هایی از اوضاع کشورهای مختلف تنظیم و برای اسرائیل ارسال می کنند. در حقیقت آنها در هر کجای دنیا که باشند نقش نماینده اسرائیل را بازی می کنند.
به هر صورت نباید مراکز فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در پاکستان از این فرقه و امور تبلیغی که توأم با پنهان کاری می باشد غافل باشند و بصورت غیر مستقیم افکار باطل آنان در ادعای پیامبری «باب» و ارتباط به اصطلاح با «من یظهره الله» که در اذهان همان منجی و امام زمان تداعی می شود به فریب افکار عمومی بپردازند. به همین دلیل با برنامه های مختلف فرهنگی به ویژه هفته وحدت و مراسم جشن میلاد رسول گرامی اسلام بر خاتم النبیین بودن ایشان که از خصوصیات مورد تاکید قرآن می باشد، بیشتر تاکید کنند و علت آنرا به خوبی برای مخاطبین خود تبیین نمایند.
مشابه این افکار انحرافی این فرقه در پاکستان و در هند فرقه دیگری به نام قادیانیه می باشد که پرداختن به آن مجال دیگری را می طلبد. این کشور به اندازه ای مذهبی است که پیروان «احمد قادیانی» که عقاید انحرافی وی به «ادعای نبوت» ختم می شد نه «ادعای خدایی»، ممنوع الفعالیت شدند و این مذهب در این کشور هیچ رسمیتی ندارد! حال چگونه است که بهائیان به درون پاکستان رخنه کرده و شخصیت های سیاسی این کشور پیام تبریک برای آنها می فرستند؟
جالب این است که نماینده پارلمان پاکستان که عید رضوان را به بهائیان تبریک گفته از «جمعیت علمای اسلام» است! و این گروه کسانی هستند که مدتی پیش میزبان «امام جماعت مکه» بوده اند! آیا شرکت این دو شخصیت در جشن بهائیان نشان از «پروژه ایران ستیزی» است یا آل سعود در پی انحراف پاکستان از خطوط اصلی خود است؟
اداره تبلیغی بهائیان تحت عنوان «دارالتبلیغ بین المللی» فعالیت می کند. این اداره افراد خودرا برای انجام تبلیغات مذهبی به نقاط مختلف کشور اعزام می کند و برای انجام سفرها، کمیته های ویژه ای را تشکیل می دهد و از طرق مختلف گزارش هایی را از اوضاع تنظیم و به سازمان جاسوسی اسرائیل (موساد) ارسال می کند. مرکز بهائیان در اسرائیل پیروان این فرقه را در حوزه فعالیت در کشورهای حساسی مانند پاکستان با تمام دقت و مهارت راهنمایی می کند. بهائیان در پاکستان نقش نمایندگان اسرائیل را ایفا می کنند و با روش بسیار منظم و مخفیانه مشغول گسترش ارتداد و موبدگرایی ایرانی هستند. آنان با شعار صلح جهانی، تساوی زن و مرد و خاتمه تعصبات، توجه نسل جوان را به فرقه بهائیه جلب می کنند.
در پاکستان، بهائیان حق برگزاری جلسات عمومی، تأسیس مراکز آموزشی، آموزش عقاید خود و تشکیل شورای حکومتی خودرا دارند. با این وجود، دولت پاکستان آنها را از انجام حج مذهبی خود در اسرائیل باز می دارد.
تبلیغ بهاییت هم اکنون در مناطق محروم ایالت سند و در بعضی از شهرها همچون مولتان وپیشاوروکراچی با روش های مختلفی صورت می گیرد. در روستاهای ایالت سند، مناطق بهائی نشین وجود دارد. در این مناطق، بهائیان با روشی بسیار منظم، اما مخفیانه، به کارهای تبلیغی خود مشغولند.
در این منطقه از جنوب غرب آسیا یا همان پاکستان امروزی کمبود سرمایه و ضعف زیربناهای اقتصادی، یکی از مهم ترین موانع در پیش بردن پروسه توسعه محسوب می شود. کمبود منابع و ثروت های طبیعی خصوصاً در مقایسه با بیشتر کشورهای خاورمیانه، این مانع را شدت بخشیده است. در کنار این ها، جمعیت زیاد با رشد بالا، همراه با پراکنده شدن بسیار ناهمگون این جمعیت در بخش های مختلف کشور، سطح پایین سواد عمومی و دانش تخصصی، پابرجا بودن ساخت فئودالی، نسبت بسیار بالای جمعیت روستایی به جمعیت شهری و عوامل دیگری از این دست، امکان انجام توسعه در این کشور را محدود کرده اند (۱)
تمام این خاصیت ها در کنار هم، پاکستان را به لقمه ای باب میل بهائیان مبدل می سازد تا برنامه های فشرده تبلیغاتی شان را در این منطقه پی ریزی نمایند. یکی از مسئولان تراز اول بهائیت در نشستی خطاب به اعضاء این فرقه می گوید: «حضرت ولی امرا… می فرمایند که استقبال از نفوس در روستاها بیش از شهرهاست…نفوس مشتاق به سختی در مُدرن پیدا می شوند» (۲)
در قانونی اساسی پاکستان (مصوب ۱۹۷۳. م) بهائیان در زمره اقلیت های دینی غیر مسلمان قرار گرفته اند و برای حفظ حقوق خود تلاش می کنند. تا حالا هیچ فردی از میان آنها در انتخابات مجلس ملی یا ایالتی کاندیدا نشده است. در قانونی اساسی پاکستان (مصوب ۱۹۷۳. م) بهائیان در زمره اقلیت های دینی غیر مسلمان قرار گرفته اند و برای حفظ حقوق خود تلاش می کنند. تا حالا هیچ فردی از میان آنها در انتخابات مجلس ملی یا ایالتی کاندیدا نشده است. با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران (سال ۱۹۷۹. م) خیلی از بهائیان از ایران به پاکستان رفتند و پاکستان را به عنوان پناهگاهی مناسبی برای خود قرار دادند.
تقیه جزو مهمی از ایمان بهایی های پاکستان شمرده می شود. بهائیان با پیروی از شیوه بزرگان خود، هرگاه احساس خطر کنند، بلا فاصله بهائی بودن خودرا انکار می کنند.
بنا به نظر تعدادی از دوستانی که در پاکستان پیداکردم؛ رواج بهایی گری در این کشور، ناشی از وابستگی های نفتی به دول عربی است. ایالات متحده و هم پیمانانش اثرگذاری زیادی در عرصه فرهنگی این کشور داشته اند که در کنار آن، بهائیت همچون نوچه ای گوش به فرمان، پیش برنده بخش زیادی از اهداف ضداسلامی و انحرافی غرب در این منطقه می باشد.
بر اساس منابع بهائی، جمعیت بهائیان پاکستان در سال ۲۰۰۱ میلادی حدود ۳۰۰۰۰ نفر بوده است. بر طبق گزارش دولت پاکستان، در سال ۲۰۱۲ میلادی، ۳۳۷۳۴ بهائی در پاکستان ثبت شده بودند. در سال ۲۰۱۷ میلادی تعداد رای دهندگان بهایی ۳۱۵۴۳ نفر بوده است.
بر اساس مطالعه درباب مذهب بهائی در پاکستان معلوم می شود بهائیان در پاکستان به عنوان پارسی مطرح هستند و در شهر پاکستان خصوصاً در کراچی سکونت دارند. در فرم سرشماری قبلاً ستونی تحت عنوان پارسی وجود داشته، اما حال حذف گردیده است و بهائیان می گویند علت کاهش تعداد بهائیان در پاکستان همین حذف ستون از فرم سرشماری است.
زمانی که بهائیان متوجه شدند که از فرم سرشماری، ستون متعلق به آنها حذف گردیده است بسیار ناراحت شدند و بیشتر آنها تصمیم گرفتند به خارج از کشور مهاجرت کنند. آنها می گویند قبلاً بهائیان مشکلی نداشتند حتی شهردار کراچی بهائی بوده و بهائیان موسسات آموزشی، دانشگاه، بیمارستان و همه نوع امکانات داشتند، اما با حذف این ستون، حق اساسی بهائیان غصب شده است. حال تعداد بهائیان در شهر کراچی بسیار کم شده و حدود ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ نفر باشند که حتی مردم اهل کراچی نیز در مورد آنها اطلاعات درستی ندارند.(۳)
پیروان فرقهی احمدیه آنها نیز چون بهائی ها بر این عقیده بودند که مهدی ظهور کرده است اما بر خلاف بهائی ها که ریشه مذهبی شان به شیعه دوازده امامی باز می گردد، احمدی ها ریشه در اسلام سنی دارند. ابتدا تصور کردم که نام احمدیه مربوط به شیخ احمد احسائی است که بهائیان و با بیان نیز تاریخ خودرا از اعتقادات او شروع می کنند اما دوستان پاکستانی خیلی زود مرا متوجه کردند که خیر این مذهب هیچ ربطی به شیخ احمد احسائی ندارد و آنها از میرزا غلام احمد پیروی می نمایند و نام فرقهی آنها برگرفته از نام دیگر محمد است.
حوادث بسیاری وجود دارد که اثبات کند اهداف بهائیان، تعلیم دادن به فرزندان یا کمک به ملت پاکستان نیست، بلکه بهائی کردن مردم و ایجاد تفرقه مد نظر است. بطورمثال در بین این گردهمایی ها، یکی از آنان که زنگ خطر تفرقه افکنی بهائیت را بلندتر به صدا در می آورد، نشست مشترک اعضاء فرقه بهائیت و «احمدیه» در بنای «شکرپریان» اسلام آباد بود که به سبب حساسیت پاکستان بر موضوع احمدیه، بدون حضور رسانه ها انجام شد (۴) نشست مشترک این دو فرقه خطرناک، قبل تر هم اتفاق افتاده بود و تحرکات آنان در ایجاد فتنه و آشوب در سال ۱۳۸۸ با اقداماتی که از طرف کشور پاکستان کنترل می شد، توسط اغتشاشگران بهائی اعتراف شد.
پس از آن هم روزنامه مصری «المصریون» فاش کرده بود که گروهی از مقامات ارشد فرقه بهائیت با برخی از مقامات ارشد فرقه قادیانیه، دیدار و در مورد چگونگی نفوذ در کشورهای مختلف منطقه همچون مصر، مذاکره کرده اند (۵) این جلسه ها، بطورکامل هدف مشترک این دو فرقه را که حدودا هم عصر یکدیگر به وجود آمده و اشتراکات زیادی با هم و وابستگی خاصی به انگلستان داشتند نشان میدهد و هر دو به طرز زننده ای در راستای تقسیم امت اسلامی گام برمی دارند.
به باور احمدی ها همان امام زمان و بازگشت مجدد مسیح است که ظهور نموده و آمده تا مسلمانان را از گمراهی ها و کج فهمی ها برهاند و وعدهی الهی در مورد گسترش اسلام در جهان به عنوان آخرین دین را محقق سازد. باور آنها در مورد میرزا غلام احمد مانند باور بهائیان در مورد بهاءالله است و او را موعود همهی ادیان الهی می دانند که آمده تا جهان را پر از صلح و داد نماید.
دوستان پاکستانی نتوانستند آمار دقیقی از کل جمعیت جهانی احمدیه به من بدهند و آنرا بین ده تا بیست میلیون نفر می دانستند که با آمارهای موجود در اینترنت مطابقت دارد. با این حساب جمعیت آنها بالاتر از دو برابر جمعیت بهائی ها است که میان پنج تا هفت میلیون تخمین زده می شود. احمدی ها که جمعیت شان در پاکستان بنا بر آمار مختلف بیش از یک تا چهار میلیون نفر می شود حق ندارند که در آن کشور خودرا مسلمان بنامند و یا هنگامی که با کسی روبرو می شوند بگویند سلام علیکم که موجب این شبهه در مخاطب شود که آنها مسلمان هستند.
جالب است اشاره شود که در پاکستان، مخصوصاً تا دو سال گذشته، کارهای بهائی بدون ابراز بهائیت به عنوان دینی متفاوت، به میان مردم نفوذ پیدا کرد، چونکه اساساً بهائیت به جنبش های ظاهراً مدنی و اجتماعی اش وابسته است و از نظر مذهبی، مقبولیتی ندارد. مردم پاکستان هم به طور متوسط، فقیر بوده و زمان زیادی برای پیگیری مذهبی غیر از آن چه توسط اجدادشان انتخاب شده، ندارند. مردم پاکستان، اسلام را به عنوان مذهب خود دنبال می کنند و هم اکنون انگار جمعیت مسلمان در سرتاسر جهان، خصوصاً در پاکستان از اسلام رضایت داشته و بطور عمده، مایل به پذیرفتن هیچ اعتقاد جدیدی نیستند.
قانون اساسی پاکستان تصریح می کند احمدی ها مسلمان نیستند و هیچ نوع حقوق مذهبی برای این شهروندان قائل نمی شود و آزادی مذهبی آنها بوسیله قوانین و لوایح و تبصره های مختلف در قانون اساسی کشور از آنها سلب شده است. آنها حق ندارند که مساجد خودرا مسجد بنامند. حق ندارند که اذان بگویند و یا در محلهای عمومی از قرآن نقل قول کنند. احمدی ها حق ترویج آیین خودرا ندارند و انتشار آثار مذهبی از طرف آنها غیرمجاز است. (۶)
در نهایت می توان گفت بی ثباتی و به صورتی عقب ماندگی این کشور به دلایلی که بصورت پراکنده در متن ذکر گردید، می تواند از عواملی باشد که سران پاکستان، در یک خوش خیالی غیراطلاعاتی، مسیر را برای فرقه ای خطرناک و سلطه طلب چون بهائیت هموار ساخته اند؛ چونکه به صورتی فریفته سخنان صلح طلبانه بهائیت گردیده اند تا مگر آبی بر آتش تفرقه های قومی شان باشد، دریغ که بهائیت، بنزین مشتعل کننده هرگونه تشتتی است.
پی نوشت ها:
۱- احمدی منش، محمد، اسلام و سیاست در پاکستان، تهران: پژوهشکده تاریخ اسلام، چاپ اول، ۱۳۹۵، ص ۳۶۲.
۲- گفت و شنود، سخنان علی نخجوانی در مرکز مطالعات بهائی آکوتو-ایتالیا، اوت ۱۹۹۹، ترجمه دکتر منوچهر سلمان پور، آلمان: عصر جدید مؤسسه چاپ و نشر کتاب دارمستات.
۳- احمدی منش، محمد، همان، صص ۳۶۳-۳۶۲.
۴-- خبرگزاری جمهوری اسلامی، (ایرنا)، ۵/۸/۱۳۹۶.
۵- «مذاکره محرمانه بهائیت با قادیانیه در بیروت»، سایت خبری تابناک، ۲۰/۰۳/۱۳۹۰
۶- احمدی منش، محمد، همان، صص ۳۵۸-۳۵۷.
منبع: پرسی بلاگ
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب