گفت وگوی مهر با عوامل مشت در نمای درشت -۱؛

کلیدواژه ما حریت سیدحسن حسینی بود

کلیدواژه ما حریت سیدحسن حسینی بود

پرسی بلاگ: محمدصالح حجت الاسلامی کارگردان و حامد صلاحی پژوهشگر فیلم مستند مشت در نمای درشت که در چهاردهمین جشنواره فیلم عمار نیز حضور دارد، درباره ی این اثر به ارائه توضیحاتی پرداختند.



خبرگزاری مهر - گروه هنر-آروین موذن زاده-آزاده فضلی؛ «مشت در نمای درشت» فیلمی مستند است که به زندگی هنری و حرفه ای سیدحسن حسینی یکی از شاعران بزرگ معاصر ایرانی می پردازد و جلوه هایی جدید از ابعاد زندگی این شاعر انقلابی را نمایان می کند. عنوان این فیلم از روی کتابی با همین نام از آثار زنده یاد سیدحسن حسینی انتخاب شده است؛ نویسنده در این کتاب، بگفته خودش اهتمام داشته دل و زبان اهالی سینما و اهالی ادب را به یکدیگر نزدیک کند و قصد نمایش مشتی نمونه خروار از دنیای بیکران پتانسیل موجود در اشتراکات بین ۲ حوزه سینما و ادبیات کلاسیک ایرانی را داشته است، مسأله ای که از گذشته های دور تا حالا بسیار مغفول مانده است و کارگردان این فیلم مستند نیز باتوجه به نزدیکی کارش با فلسفه نام کتاب مذکور، این عنوان را برای فیلمش انتخاب نموده است.
محمدصالح حجت الاسلامی کارگردان «مشت در نمای درشت» که پس از فیلم مستند «هنرمند واحد ۵» دومین اثر مستندش را ساخته است به همراه حامد صلاحی پژوهشگر این فیلم، بعد از رونمایی و حضور آن در هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» میهمان خبرگزاری مهر شدند.
این فیلم مستند در چهاردهمین جشنواره فیلم مردمی عمار نیز حضور دارد و در بخش مستند به رقابت می پردازد. به بهانه حضور این فیلم در جشنواره فیلم عمار، نخستین بخش از این گفت و گو را می خوانید.

* لطفاً درباره ی ایده اولیه فیلم مستند «مشت در نمای درشت» و چگونگی ساخت آن صحبت کنید. چطور شد که تصمیم گرفتید به زندگی سیدحسن حسینی بپردازید؟
حجت الاسلامی: از سال قبل در مرکز هنری رسانه ای سلوک که در آن جا مشغول به فعالیت هستم، مسؤولیت میز مستند با محوریت پرداختن به هنرمندان انقلابی درگذشته به من سپرده شد که بر همین اساس، لیستی حدود ۲۶ نفره از هنرمندان مطرحی که در حیطه کاری خود تأثیرگذار بودند اما در عرصه سینما کاری جدی برای آنها انجام نشده است، تهیه کردم. در این فهرست، اسمی درخشان وجود داشت به نام سیدحسن حسینی که انگار ایشان ما را فراخوانده بود. همین طور مدیران جوان من، ارادت ویژه ای نسبت به این شخصیت داشتند. می توان گفت سیدحسن حسینی، سخت ترین و پیچیده ترین شخصیت موجود در آن فهرست بود که به من با سبقه رسانه ای بیست ساله اما تجربه اندک در عرصه فیلم سازی سپردند تا به عنوان دومین اثر حرفه ای ام روی این موضوع پر فراز و نشیب کار کنم.
خیلی جالب بود ساخت این فیلم مقارن شد با فروردین ماه که مصادف با بیستمین سالگرد درگذشت زنده یاد حسینی است. وقتی کار پژوهش را شروع کردم، متوجه شدم که فروردین ماه ۱۴۰۳، مصادف با بیستمین سالگرد درگذشت زنده یاد حسینی است. وقتی درباره ی این شخصیت پرس و جو کردم، متوجه شدم اصلاً و ابداً نباید به تنهایی سراغ این مساله بروم و این شخصیت برای من، به نسبت حبیب الله صادقی در فیلم «هنرمند واحد ۵» تفاوت داشت؛ در فیلم پرتره حبیب الله صادقی، عکسی نمایش داده می شود که مربوط به مصاحبه ای است که ۲۰ سال قبل از خودم با وی گرفته شده بود و نشانگر سابقه آشنایی و همنشینی من با آن مرحوم بود، در صورتیکه زنده یاد سیدحسن حسینی را حضوراً درک نکرده بودم و فعالیت تخصصی خودم نیز در عرصه ادبیات نبود. در این مرحله کار، بدنبال پژوهشگری بودم که دارای خاصیت های برجسته باشد تا از این مسیر پر نشیب و فراز به سلامت عبور نماییم.
در حین جست وجو برای یافتن پژوهشگر، یکی از پژوهشگران مطرح انقلابی به من سفارش کرد که از این کار دست بکشم چونکه وارد مسیر پر خطری شده ام! از جانب دیگر، یکی از دوستان سیدحسن حسینی به من سفارش جالبی کرد که اگر نگران توفیق در ساخت این اثر هستم، از تکنیک آن مرحوم یعنی ارادتش به امام زمان (عج) استفاده و به ایشان توسل کنم. من هم تنها راهی که داشتم همین بود و دعا کردم که بشود. بعد از آن، حامد صلاحی که پایان نامه دکترایش درباره ی سه شاعر بزرگ؛ سیدحسن حسینی، قیصر امین پور و سلمان هراتی بوده است، به من معرفی گردید و امداد غیبی رسید. حامد صلاحی هم بااینکه صراحتاً اظهار داشت که مشغله بسیاری دارد اما وسوسه هم نشینی مجدد با سید به همه تعهدات و کارهایش غلبه کرد.
حامد صلاحی: سیدحسن حسینی ما را پس از ۲۰ سال حدودا بایکوت خبری، فراخواند
با همدلی و همراهی آقای صلاحی، کار سنگین و دلنشین پژوهش را شروع کردیم و از آن جایی که مدرک کارشناسی ارشد خودم نیز در رشته ارتباطات، پژوهش است و جایزه پژوهش نیز دارم و با همین روحیه پژوهشی، صدها مقاله و کتاب خواندیم و با بیش از ۷۰ نفری که به عنوان افراد مهم مرتبط، فهرست شده بودند، صحبت کردیم و از آن تعداد، در نهایت به ۲۰ نفر رسیدیم.
* آقای صلاحی لطفاً درباره ی حضور در این فیلم مستند توضیح دهید. همین طور درباره ی موانعی که بر سر راه پژوهش فیلم با آنها مواجه شدید و از دلیلهای انتخاب این تعداد از افراد برای صحبت با آنها در فیلم بگویید.
صلاحی: حضور در این اثر برایم بسیار مغتنم بود و شاید از باب ظلوم و جهول بودن، انسان گاهی باری را بر دوشش احساس می کند که باید بردارد و واقعاً این دفعه که بر دوش ما نشست، به صورتی بار امانتی بود که باید به سرمنزل مقصود می رسید. من اگر حسم نسبت به سیدحسن حسینی را بگویم، شاید انگیزه ام از حضور در این اثر بیشتر مشخص شود، گو اینکه به صورتی سید ما را پس از ۲۰ سال حدودا بایکوت خبری، فراخواند.

سیدحسن حسینی، انتخاب هوشمندانه دوستان بود چونکه این شخصیت به مفهوم دقیق کلمه، انقلابی است یعنی شخصیتی است که می توان از جوانب مختلف آنرا تحلیل کرد و به لحاظ هرمنوتیکی می توان از زوایای مختلف، شعرش را تحلیل کرد و هر کسی از ظن خودش یار او باشد. به جدیت می گویم که سیدحسن حسینی، شاعری انقلابی است اما نه به مفهوم امروزی، شاعری وابسته. سیدحسن حسینی به مفهوم واقعی همراه انقلاب بود و اشعار مجموعه «شب سروده ها» یش که قبل از انقلاب سروده، نشانگر این روحیه اوست و بعد در زمان انقلاب و بعد از انقلاب، به عنوان شاعری متعهد به آرمان های انقلاب شناخته می شود و فرزند انقلاب است. این شخصیت چون نسبت به انقلاب دغدغه دارد، به همان میزان، نسبت به کج روی ها و انحرافات، بدون هیچ پرده پوشی، آنرا بیان می کند که شاید بنا بر این قدرش را نمی دانند و گاهی در بعضی موارد، عامدانه کنار گذاشته می شود! حتی امروز هم که کاری از او ایجاد می شود، اگر به ماجرای انحرافات انقلابی بپردازد، استنادات به اندازه کافی خواهد داشت همان چیزی که در فیلم نیز از زبان اسماعیل امینی و ساعد باقری به آن اشاره شد.
سیدحسن حسینی، انتخاب هوشمندانه دوستان بود و کلیدواژه ای که آقای حجت الاسلامی از ابتدا بر آن تاکید داشت، نمایش «حریت سیدحسن حسینی» بود این شاعر بزرگ، نه فقط درباره ی مبانی و معانی انقلاب هم شعر دارد بلکه پیشگام است و بنیان گذار مفهوم سازی شعر انقلاب قلمداد می شود. من از این بابت وارد پروژه پرتره سیدحسین حسینی شدم که حس کردم باید به همه وجوه شخصیتی سیدحسن حسینی پرداخته شود، چونکه ممکنست در جایی روی یکی از ابعاد شخصیتی او فیلم ساخته شود و در جایی مثل حوزه هنری، وجهه انقلابی اش به چشم بیاید و ممکنست همه وجهه های وی پرداخته نشود اما احساس کردم آقای حجت الاسلامی و سجاد مهرگان مدیر مرکز هنری رسانه ای سلوک، این آزاداندیشی را دارند که شخصیت سیدحسن حسینی را از هر ۲ وجه ببینند و کلیدواژه ای که آقای حجت الاسلامی از ابتدا بر آن تاکید داشت، نمایش «حریت سیدحسن حسینی» بود.
برای تهیه این فیلم، این وجه آزاداندیشی و در قالب نگنجیدن سید را در نظر گرفتیم و به قول خود سید «من از فتنه غول ها خسته ام، من از طبق معمول ها خسته ام …» خلاف عادت همیشه آدم ها حرکت کردیم. نشان دادن این وجه از شخصیت سیدحسن حسینی نیاز به جسارت و شجاعتی داشت که این جسارت و شجاعت را در محمدصالح حجت الاسلامی دیدم و در مجموعه سلوک نیز موضوع را حس کردم. همین طور تدوین این فیلم نیز ظرافت هایی داشت که هنر کارگردان اثر را نشان میدهد که از بین ده ها ساعت راش، خیلی هنرمندانه و بی طرفانه کار را جلو برد و کاری خیلی مشکل بود. من یقین دارم آقای حجت الاسلامی در ساخت این فیلم، مصلحت اندیشی نکرده است اما ممکنست نگاهی از بیرون حاکم باشد که از نظرشان شخصیت سید یک جانبه معرفی شده است.
از طرف دیگر، ظرفیت یک فیلم مستند نود دقیقه است، در عین حال که سیدحسن حسینی، شخصیتی پر از فراز و فرود است و نوسانات و سوانح زندگی بسیاری دارد که نمایش همه این ها در قالب یک فیلم، کاری نشدنی بود. بدین سبب معتقدم که این فیلم، همه سید نیست همانطور که وقتی قیصر امین پور کتابی درباره ی سلمان هراتی تدوین کرد، درباره ی آن اظهار داشت که «این کتاب همه سلمان نیست». من وارد این پروژه شدم تا کمک کنم این فیلم، فیلمی چند جانبه از ابعاد شخصیتی سیدحسن حسینی شود.

حجت الاسلامی: دیدید که پژوهشگر چه بلایی بر سر ما آورده است! (با خنده) این حساسیت و وسواس پژوهشگر که نمی شود از افراد چشم پوشید و تک تک لحظات و احساسات مهم هستند، در کار نیز وارد شد و بنا بر این بعد از تولید، حدودا آقای صلاحی را در جریان امور تدوین قرار ندادم وگرنه تا الان باید پای کار می بودیم.
صلاحی: اتفاقاً من هم از جایی به بعد تصمیم گرفتم که کنار بیایم تا تدوین به عاقبت برسد. (با خنده)
حجت الاسلامی: ما بیش از ۸۰ ساعت راش و ۱۵۰ ساعت ‌بایگانی داشتیم و باید از بین این همه محتوای گران بها، با وسواس و دقت بخشهایی را انتخاب می کردیم تا در حد امکان سید را به واقعی ترین شکل به تصویر بکشیم، البته که کار واقعاً سختی بود. تماشای جلسات بی دل خوانی سیدحسن حسینی و تحلیل های جالب او و حتی برنامه های متنوع تلویزیونی اش واقعاً لذت بخش بود اما باید پلان ها و سکانس هایی را برای فیلم انتخاب می کردیم. با تماشای این ‌بایگانی غنی به جامانده از زنده یاد سیدحسن حسینی و مباحثی که ارائه کرده بود، اتفاقی که در درون من افتاد این بود که احساس می کردم من در ابتدا شاگرد سید و سپس علاقمند و شیفته او شدم و بعد به سمت ساختن اثری از او رفتم و در عین حالی که بایستی نقطه های درخشان شخصیتی ایشان را در روایت این فیلم حفظ می کردم، بالاخره باید رعایت مخاطب سینما را نیز می کردم تا بتواند اثر را دنبال کند.
مساله دیگر این بود که باید انبوهی از اطلاعاتی را که به ما می رسید، تبدیل به نقشه راه ساخت یک اثر سینمایی می کردم. در عرصه کتاب اینگونه است که هر چه کتاب قطورتر باشد فاخرتر به نظر می آید اما این مساله در سینما برعکس است و حتی برخی هم معتقد هستند فیلم طولانی شده است که شاید راهکار آن، حذف نکات بصورت موضوعی یا بصورت جزئی از هر موضوعی است که به اعتقاد من، امکان پذیر نیست. یعنی سید بزرگوار برخلاف یک هنرمند پرکار اما وفادار به یک سبک خاص، فردی پرکار اما در سبک ها و حوزه هایی متنوع بوده است به عنوان مثال رباعی را پیشانی شعر انقلاب می کند و هنوز که هنوز است خیلی از شاعران انقلابی درحال رباعی سرایی هستند اما خودش این عرصه را رها می کرد به سمتی دیگر می رفت. یا در مثالی دیگر اشعار طنزی مثل آنچه را که در مجموعه «نوشداروی طرح ژنریک» آمده، منتشر می کرده است که تبدیل به نقطه عطف و قله شعرهای طنز می شود اما از آن هم عبور می کند و سر از ساحت دیگری در می آورد! پس حتما شما هم قبول می کنید که من نمی توانستم از بیان این موضوعات بگذرم! در حقیقت هر مجموعه اثر سیدحسن حسینی که در زمان حیات او پخش شده، یک دروازه به سمت یک مسیر طولانی بشمار می رود و نمی توانستم این ها را حذف کنم. برای مثال کتاب «مشت در نمای درشت» به قول اکبر نبوی می توانست مقدمه ای برای حرکت به سمت سینمای ملی شود، چونکه با ذکر مصادیق عینی سفارش می کند از ادبیات ایران در آثار سینمایی اقتباس نماییم ولی نادیده گرفته شده است و دیگر من نمی توانستم چشم پوشی کنم.
همچنین با پژوهشگر حوزه ادبیات و دانشگاهی همراه شده بودیم که هر ۲ معتقد بودیم باید این کوله بار را بدون کم و کاستی و سبک تر به مقصود برسانیم. در کنار انبوه موضوعات مهم یک نکته حساس نیز وجود داشت که پس از فوت سیدحسن حسینی همه - از جناح های مختلف - همدیگر را به مصادره کردن سید متهم می کنند! و خیلی جالب است آن هایی که بلندتر می گویند مصادره چی را بگیرید، خودشان بیشتر و جدی تر سید را مصادره کرده اند. زیاد وارد حواشی نمی شوم اما برخی بصورت عجیبی، با گفتن و نگفتن شأن، در هر ۲ حالت او مصادره کرده اند! این در شرایطی است که شخصیت سیدحسن حسینی، به شکلی از همه فاصله دارد و این فاصله را در اشعارش تبیین کرده است.

نکته دیگری که جزو موانع پژوهش بود، گروگان گیری منابع آرشیوی بود؛ اولاً که ما (شخصی و حقوقی) در ایران منابع و مدیریت منابع ‌بایگانی بسیار ضعیفی داریم و دست مان خالی است. دوم اینکه اشخاص و سازمان ها به گروگان گیری منابع آرشیوی که دارند مبادرت می کنند، چیزی که در ساخت مستند «هنرمند واحد ۵» نیز از طرف تعدادی از سازمان های بزرگ فرهنگی و هنری با آن مواجه شدم. سوم اینکه شرایط نگهداری ضعیفی داریم یعنی گنجی در دست داریم که نمی توانیم از آنها مراقبت کرده و بهره بگیریم.
برای ساخت این فیلم، من ۲ بار زیر سرم رفتم. برای پیکسل پیکسل آن، مذاکره ها و دوندگی ها کردم؛ برخی سازمان ها انصافاً خوب همکاری کردند و شرایط سختی برای ارائه مدارک نداشتند اما برخی افراد و اشخاص در ارائه منابع، خست به خرج دادند و یادگار و متعلقات سید را از آنِ خود کردند؛ البته من به نظرشان احترام می گذارم اما خواستم بگویم حرفه ای و منصفانه نیست که یک قهرمان ملی و سرمایه اجتماعی را مختص به خود بدانید و با معیارهای سلیقه ای و شخصی از اشتراک یادگار او با مردم پرهیز کنید.
ادامه دارد...

1402/10/28
18:02:40
5.0 / 5
217
تگهای خبر: آثار , اجتماعی , تولید , جشنواره
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۶ بعلاوه ۳
پرسی بلاگ