توسط نشر افكار؛
دیالکتیک و امید ارنست بلوخ منتشر می شود
پرسی بلاگ: کتاب دیالکتیک و امید شامل چند مقاله از ارنست بلوخ با مقدمه ای از داگلاس کلنر و هری اوهارا به ضمیمه گفت وگوی میشل لووی با بلوخ با گزینش و ترجمه شروین طاهری توسط نشر افکار منتشر می شود.
به گزارش پرسی بلاگ به نقل از مهر، کتاب «دیالکتیک و امید» شامل چند مقاله از ارنست بلوخ با مقدمه ای از داگلاس کلنر و هری اوهارا به ضمیمه گفت وگوی میشل لووی با بلوخ با گزینش و ترجمه شروین طاهری توسط نشر افکار منتشر می شود.
ارنست بلوخ، یکی از مهم ترین متفکران چپ آلمانی است و کتاب «اصل امید» او جایگاه ویژه ای در متون هستی شناسانه مارکسیستی دارد. هندسه فکری بلوخ، خاصیت خودرا مدیون عناصر تاریخی گوناگونی است که وی آنها را از دیدگاهی دیالکتیکی و ماتریالیستی، در هم می آمیزد و شاید بتوان گفت گونه ای هستی شناسی مارکسیستی را بر پایه عناصر نیمه دینی، اسطوره ای و قبل از هر چیز، شاعرانه بنیادگذاری می کند.
بلوخ دکترای فلسفه داشت و اولین نوشته خود به نام «روح اتوپی» را به سال ۱۹۱۸ منتشر نمود. روی کار آمدن نازی ها موجب شد تا او مثل تمامی متفکران مستقل آلمانی آواره شود و چون تباری یهودی داشت جانش در خطر بود و نوشته هایش را سوزاندند. او به سال ۱۹۳۸ به آمریکا رفت و چندی ناچار شد برای گذران زندگی به مشاغل خرد و سخت روی بیاورد. بعد از جنگ به آلمان (شرقی) بازگشت و در دانشگاه استاد فلسفه شد. به سال ۱۹۵۴ اولین جلد از کتاب تأثیرگذار و سه جلدی او یعنی «اصل امید» در دسترس اهالی اندیشه قرار گرفت، اما درگیری هایی با حزب کمونیست پیدا کرد. بنا بر این از آلمان شرقی به آلمان غربی کوچ کرد و در دانشگاه توبینگن به تدریس پرداخت.
بلوخ پرکار بود و بجز نوشتن سخنرانی های مختلفی نیز کرد. در اواخر عمر نیز با نابینایی دست به گریبان شد. مجموعه سخنرانی هایی وی در دانشگاه با عنوان «درآمد توبینگنی به فلسفه» منتشر گردید و ضمن این که کتاب های مهمی چون «ابن سینا و چپ های ارسطویی» و «ذهن - عین» را کار کرد. کتاب «ابن سینا و چپ های ارسطویی» او با ترجمه واهیک کشیش زاده به فارسی انتشار یافته است. کتاب «اصل امید» او نیز که یکی از مهم ترین متون فلسفه در عصر جدید است، مقرر است توسط نشر افکار منتشر شود.
بلوخ معروف به فیلسوف امید است. او اندیشه خودرا از ماتریالیسم دیالکتیک جدا نمی داند، هرچند که اندیشه اش از مسائل مرسوم در مارکسیسم جداست. او مارکسیسم را نه فقط چون دانش و شناخت عینی تاریخی جامعه انسانی به شمار می آورد بلکه قبل از هر چیز، مارکسیسم برای او بنیاد یک جهان بینی انسان گرایانه و انسان دوستانه است.
منبع: persiblog.ir
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب