توسط انتشارات شهید كاظمی؛

نبرد تیله ها به چاپ دوم رسید

نبرد تیله ها به چاپ دوم رسید

پرسی بلاگ: چاپ دوم کتاب نبرد تیله ها به قلم سید علی اکبر حسینی توسط انتشارات شهید کاظمی به چاپ دوم رسید.



به گزارش پرسی بلاگ به نقل از مهر؛ کتاب «نبرد تیله ها» نوشته سیدعلی اکبر حسینی شامل روایتی داستانی از شکل گیری تروریسم تا ترور افراد در قالب زندگی یک نوجوان پاکستانی، بتازگی توسط انتشارات شهید کاظمی به چاپ دوم رسیده است.
این کتاب خاطراتِ کودکی علی اکبر حسینی است که در قالبِ داستان نوشته شده است. نویسنده که خود اهلِ پاکستان و شهرِ کویته است، رشد تروریسم را در محله ی خودش شاهد بوده و تأثیر منفی تروریسم بر افرادِ محل را از نزدیک دیده و آنرا در قالب داستان نوشته است، اهتمام دارد آثارِ سو تروریسم بر زندگی افراد یک محل امن را به تصویر بکشد؛ محلی که زمانی شیعه و سنی در آن در کنارِ هم زندگی می کردند و با رشد تروریسم در پاکستان و مخصوصاً کویته، فاصله ای عجیبی می انِ آنها به وجود می آید و موجب بدبینی نسبت به همدیگر می شود، و این بدبینی به جایی می رسد که خیلی از افراد محل، جان شان را از دست می دهند و آن هایی هم که زنده می مانند یا به کشورهای خارج مهاجرت می کنند و یا همانجا می مانند و هر لحظه را با ترس و وحشت سپری کرده و هر آن منتظر مرگِ ناگهانی خود هستند. این کتاب از اتفاقاتِ تلخ و شیرین سخن می گوید که گاهی مخاطب را می خنداند و گاهی می گریاند و گاهی هم وحشت زده می کند.
کتاب «نبرد تیله ها» درباره موضوعی است که اساساً برای مخاطب ایرانی دغدغه مند، همیشه در دسته مجهولات دائمی اش قرار داشته؛ یعنی پاکستان و اوضاع سیاسی، دلیلهای ناامنی، انفجار و حملات تروریستی اش که گویا قرار نیست هیچ گاه تمامی داشته باشند.
در این رمان، فضاسازی اجتماعی، فرهنگی و مذهبی پاکستان بسیار ملموس و تحسین برانگیز است. بیان انواع آداب و رسوم بومی، مذهبی و ملی همراه با رفتار متفاوت یا مشابه افراد و خانواده ها، تصویری زنده و جان دار از پاکستان و مشخصاً شهر کویته و باز بصورت اختصاصی تر از خیابان علمدار این شهر در مقابل چشم مخاطب ترسیم می شود.
آن قدر فضاسازی و شخصیت پردازی رمان، دقیق و زیبا انجام شده که مخاطب بعد از خواندن رمان، احساس می کند او هم روزگاری دراز در خیابان علمدار کویته زیسته و آن مردم دوست داشتنی و خونگرم را از نزدیک دیده است. او هم با چشم خود شاهد تنش ها بوده و همراه با شخصیت رمان، بزرگ شده است.
مخاطب با شروع رمان، همراه با اکبر، کودکی می کند؛ همراه با او از اینکه نصیرالدین را از دست داده شوکه می شود و ناخودآگاه اشکش فرو می ریزد که آن دوستی بی آلایش را گویا باید برای همیشه از دست رفته دانست. همانطور که فصل به فصل جلو می رود، از اینکه متوجه دست های پشت پرده و تحرکات مشکوک می شود همراه با اکبر قلبش فرو ریخته و گرفتار ترس و دلهره می شود. با شنیدن و خواندن خبر شهادت ها و عملیات های انتحاری مثل او خونش به جوش آمده و گاه سردرگم می شود. با شنیدن خبر شهادت ناجوانمردانه پدر شریف و مهربان شرأفت، خبر شهادت جگرسوز و شجاعانه خود شرأفت، حتی خبر شهادت قاری صاحب در عملیاتی تروریستی در خاک افغانستان و در نهایت خبر شهادت جانسوز علیِ نوجوان و معصوم که هنوز چیز زیادی درباره اش نمی دانیم ولی همان اندک اطلاعی که نویسنده از او به ما می دهد به قدر خروارها داده اطلاعاتی برایمان فهم و معرفت و شناخت به ارمغان می آورد؛ با شنیدن هر کدام از این ها مخاطب انگار که تکه ای از قلبش را از دست بدهد، اشکش بی اراده جاری می شود و افسوس می خورد که چرا؟ چرا باید در همسایگی ما این اتفاقات ناگوار رقم بخورد و ما سالهای سال حتی از حقیقت ماجرا باخبر نباشیم، چه رسد به اینکه بخواهیم قدمی برای حل مشکل برادران و خواهران مان برداریم.
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
«روزها می گذشت. مردم ترور می شدند و خانواده ها عزادار. بهشت زینب آبادتر از کل منطقه به نظر می رسید. در طول روز تعداد افرادی که سر مزار عزیزانشان می آمدند بیشتر از افراد موجود در محل بود. دیگر اوضاع طوری شده بود که خبر انفجار و انتحار همچون خبرهای معمول بود و مردم با شنیدن چنین خبرهایی تنها اهتمام شان این بود که بفهمند کسی از فامیل شأن شهید شده یا نه. یک بی حسی عجیبی در میان مردم به وجود آمده بود. عده ای که با پول کشورهای خارجی ثروتمند شده بودند به فکر زندگی مرفه بودند و اصلاً به این وضع نابسامان فکر نمی کردند.»
چاپ دوم این کتاب با ۱۹۶ صفحه عرضه شده است.

1401/01/29
08:07:45
5.0 / 5
687
تگهای خبر: اجتماعی , كتاب
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۶ بعلاوه ۴
پرسی بلاگ