یادداشت، محمدكاظم كاظمی

مهاجرت های ناگزیر

مهاجرت های ناگزیر

پرسی بلاگ: اگر به منفعت کشور همسایه می اندیشید، نگذارید که آن کشور از نخبگان خالی شود و یا آن نخبگان فردا با کوله باری از اندوخته ها و طبیعتاً افکار کشورهای دیگر به افغانستان برگردند.



خبرگزاری مهر-فرهنگ و اندیشه: افغانستان در طول تاریخ، و به ویژه در نیم قرن اخیر، جنگ های بسیاری به خود دیده است. مهاجرت، یکی از توابع ناگزیر این جنگ ها بوده است. در هر جنگی، شمار خیلی از مردم به کشورهای دیگر پناه بردند. برخی از این مهاجران در جامعه‌ی میزبان جذب شدند و گروهی هم باردیگر با اندوخته هایی از عالم مهاجرت، به کشور برگشتند و در ساختن آینده‌ی کشورشان سهم گرفتند. در چهل سال قبل چند مرحله از این مهاجرت ها را شاهد بودیم. در یک مرحله در دوران جنگ و جهاد ضد حکومت کمونیستی مردمی مهاجر شدند. آنها پس از سقوط آن حکومت برگشتند. باز در جنگ های داخلی بین مجاهدین، گروه بسیاری باردیگر مهاجرت کردند. مهاجرت دیگر در نوبت اول سلطهٔ طالبان رخ داد و اینک مهاجرت دیگری را در شروع مجدد حکومت طالبان شاهدیم.
بسیاری از این مهاجران، نخبگان افغانستان بودند: دولتمردان، متخصصان، اهل دانش و فرهنگیان، اهل هنر و ادبیات و رسانه. بسیاری هم در جوانی مهاجر شدند و در عالم مهاجرت به این تخصص ها و توانایی ها رسیدند. اینان یا به جامعهٔ میزبان خدمت کردند و یا به کشور برگشتند. اما در این مهاجرت ها، آنان که به کشورهای دورتر رفتند، کمتر توفیق و امکان برگشت یافتند و کشور به تدریج از وجود آنان خالی شد. افغانستان هر روز از نظر تعداد نخبگان فقیرتر شد و برای جنگ و مصیبت، آماده تر. و آنانی که به کشورهای همجوار رفتند، امکان برگشت بهتری داشتند، هرچند گروهی هم در آن کشورها ماندند و این هم در مهاجرت، امری است اجتناب ناپذیر.
طبیعتاً هر کسی که از محیط مهاجرت باردیگر به کشور برگشت، یک پل پیوند، یک حلقهٔ ارتباط بود میان دو کشور. بسیاری از این ها زمینه های ارتباطات تجاری، سیاسی و فرهنگی را میان دو کشور فراهم کردند. و هرچه این مهاجران، نخبه تر بودند یا در محیط مهاجرت بهتر توانستند مهارت و تخصص فراگیرند، مؤثرتر واقع شدند. بسیار فرق است که از یک کشور، مهاجر متخصص به افغانستان برمی گردد یا کارگر ساده برمی گردد. نقشی که این دو در آینده‌ی کشور خویش و در مناسبات با همسایگان دارند، یکسان نیست.
اما باید پذیرفت که در مهاجرت مردم به ایران در نوبت اول، از این ظرفیت ها به حد مطلوبی استفاده نشد. زمینه‌ی پیشرفت مهاجران کمتر برقرار شد و خیلی از آنان یا به کارهایی غیرتخصصی روی آوردند، یا به مهاجرت دوم ناگزیر شدند. گروهی هم به خاطر همین تنگناها و بعضی رفتارها از طرف نهادهای مسئول، با دلسردی و گاه رنجش به کشور برگشتند.
باید پذیرفت که در دهه های هفتاد و هشتاد، مهاجرانی که از ایران به افغانستان برگشتند، به همین دلیلهای نسبت به مهاجرانی که از کشورهای دیگر برگشته بودند، کمتر توانستند در مقدرات کشور خودشان سهیم شوند و نقش آن پل پیوند را بازی کنند. شاید در آن زمان برای شماری از مسئولان ایران، مهاجرت یک جاده‌ی یک طرفه بود که باید طی می شد و تمام می شد و پرونده‌ی افغانستان برای ایران بسته می شد. ولی تجربه نشان داد که دو کشور برای همدیگر تمام نمی شوند. کسی نمی تواند یکی از این دو کشور را از روی کره‌ی زمین قیچی کند و در جایی دیگر بگذارد. ما همیشه بخت یا حتی ناگزیری این مجاورت را داریم و هر بذری که در زمین همدیگر بکاریم، به زودی ثمر می دهد و همه را بهره مند می سازد.
تجربه‌ی گذشته، می تواند چراغ راه آینده باشد. اینکه ایران بتواند تا حد توان گروه های تأثیرگذار و نخبه‌ی افغانستان را بعنوان مهاجر در خود بپذیرد، با آنان رویه ای نیک و درخور در پیش گیرد. در فردایی که چندان هم دور نخواهد بود، این آدم ها به هر حال به درد دو ملت می خورند و همان پل های پیوند خواهند بود.
می پذیرم که برای کشوری که این همه مهاجرپذیری و مهاجرنوازی در این سال ها داشته است، آن هم در اوضاع تحریم و کرونا این امر خالی از دشواری هم نیست. ولی این را باید یک عارضه‌ی طبیعی دانست و تبعات آنرا به امید ثمرات آن تحمل کرد.
پیشنهاد من به دستگاه های دخیل در امور افغانستان این است که تا دیر نشده و این جمع کیفی و نخبه‌ی افغانستان روانه‌ی کشورهای دور نشده و یا به دامن دشمنان ما و شما نیفتاده اند، آنان را زیر چتر حمایت بگیرید. تعدادشان در قیاس با تعداد کل مهاجرین زیاد نیست، ولی بازده کیفی آنان برای هر دو کشور قابل توجه خواهد بود. اگر به منفعت کشور همسایه می اندیشید، نگذارید که آن کشور از نخبگان خالی شود و یا آن نخبگان فردا با کوله باری از اندوخته ها و طبیعتاً افکار کشورهای دیگر به افغانستان برگردند. اگر هم به منفعت خود می اندیشید، باز هم این یک سرمایه گذاری برای آینده‌ی ایران هم خواهد بود، کشوری که خواه ناخواه و برای همیشه در افغانستان منافعی دارد و چه بسا که این منافع، مشترک هم هست. افغانستان بازار خوبی برای کالاهای شماست، بازار خوبی برای متاع فرهنگ شماست، معبر خوبی برای ارتباط شما با شرق آسیاست و منبع خوبی از نیروی انسانی سختکوش و امانت دار برای آینده‌ی اقتصاد هر دو کشور است.
این را در نظر بگیرید که افغانستان کشوری است با تحولات سریع و پی در پی، با دولت هایی که گاه خیلی زود تغییر کرده اند و جابه جا شده اند. نباید تصور کرد که داستان افغانستان تمام شده است و دیگر امور دو کشور به هم ارتباطی ندارد. این داستان همیشه تداوم دارد و هر چه بیشتر ظرفیت ها را بشناسیم، اختتام بهتری برای آن خواهیم ساخت.


منبع:

1400/06/05
16:16:17
5.0 / 5
928
تگهای خبر: انسانی , بازار , متخصص
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۲ بعلاوه ۳
پرسی بلاگ