توسط انتشارات جهان كتاب؛

صدوششمین نقاب کنار زده شد

صدوششمین نقاب کنار زده شد

به گزارش پرسی بلاگ، رمان پلیسی زندگی باردیگر نوشته فردریک دار با ترجمه عباس آگاهی توسط انتشارات جهان کتاب منتشر و راهی بازار نشر شد.



به گزارش پرسی بلاگ به نقل از مهر، رمان «زندگی دوباره» نوشته فردریک دار اخیرا با ترجمه عباس آگاهی توسط انتشارات جهان کتاب منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب صدوششمین عنوان مجموعه پلیسی «نقاب» است که این ناشر چاپ می کند.
«آسانسور»، «مرگی که حرفش را می زدی»، «کابوس سحرگاهی»، «چمن»، «قیافه نکبت من»، «بزهکاران»، «بچه پُرروها»، «زهر تویی»، «قاتل غمگین»، «تصادف»، «تنگنا»، «دژخیم می گرید»، «اغما»، «نان حلال»، «مردِ خیابان»، «قتل عمد؟»، «دفتر حضور و غیاب»، «آغوش شب»، «آدم که نمی میرد» و «قرار ملاقات با یک نامرد» رمان هایی به قلم دار هستند که تاکنون با ترجمه عباس آگاهی در چارچوب مجموعه نقاب انتشار یافته اند.
در ادبیات معاصر فرانسوی و جهان نام فردریک دار بعنوان نویسنده ای توانا و پرکار ثبت شده است. وی در سال ۱۹۲۱ متولد و در سال ۲۰۰۰ درگذشته است. زندگی پرماجرایش مبحث آثار مختلف بوده و مصاحبه های فراوان و آموزنده اش در سامانه های مختلف اجتماعی و فرهنگی در اختیار دوستداران قرار گرفته است. فردریک دار نه تنها با نام اصلی خود بلکه با استفاده از حدود بیست نام مستعار دیگر، نزدیک به ۳۰۰ رمان و داستان بلند و کوتاه، حدود ۲۰ نمایشنامه و ۱۶ اثر سینمایی خلق کرده است. ده ها رمان پلیسی او با نام مستعار «سن آنتونیو» و با لحنی ویژه و منحصر به فرد نوشته شده اند.
چاپ ترجمه آثار این نویسنده به قلم آگاهی از زمستان سال ۹۲ توسط انتشارات جهان کتاب شروع شد.
داستان «زندگی دوباره» در رابطه با مردی به نام فیلیپ است که در مقطع کنونی و زمان حال رمان، بازرس سابق بیمه به حساب می آید و همراه دوستش لینا به سفر و گردش به ایتالیا مشغول می باشد. فیلیپ از شهری به شهر دیگر می رود و همراه لینا که زنی بسیار ثروتمند و از خودراضی است، دنیا را سیاحت می کند. دو شخصیت اصلی قصه در جایی از داستان و سفر پرماجرایشان، با یک راننده تاکسی و دختر جوان و زیبایش همسفر می شوند. مقصد نهایی این سفر پاریس است. اما شخصیت فیلیپ که مردی ناتوان و ضعیف است، سبب شکل گیری حوادثی می شود.
عباس آگاهی مترجم کتاب می گوید، این اثر قصه مردی سست عنصر است که تلاش دارد با ضعف خود مبارزه کند اما جهت مبارزه اش نه به سمت این ضعف که به سمت دیگران است. چون شاهد ناتوانی اش هستند. او برای رهایی از ضعف، دست به تلاشی می زند که با نوعی لذت و به مرور او را به مهلکه ای دهشت انگیز می کشاند. بزرگ ترین درسی که فیلیپ در این قصه می گیرد، اینست که با شکستن آینه نمی توان زیباتر شد.
«زندگی دوباره» در ۲۱ فصل نوشته شده است.
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
ناگهان احساس کرد که قایق در شن فرو می رود؛ و دریا اجازه نمی دهد قایقرانی کند. باردیگر به پشت سر نگاه کرد و با دیدن لینا که موفق شده بود شناور قایق را بگیرد گرفتار حالت تهوع شد. زن دیوانه وار به شناور آویزان بود و با تمام وجود، خم شده در آب، می کوشید آنرا متوقف سازد و به نحو حیرت آوری موفق به این کار شد.
فیلیپ نومیدانه و با تمام قدرت روی پدال ها فشار آورد. با تمام وجود؛ ولی قایق تحرک زیادی نداشت. آنگاه بلند شد و پای راستش را روی پدال فشار آورد. پدال در ماده ای نرم فرو رفت؛ تکانی خورد و به دنبال آن قایق رهاشده، سرعت خویش را بازیافت.
«نه، فیلیپ! نه!»
مرد حالا می دانست که نجات یافته است. دست های لینا دیگر نمی توانستند شناور خیس را که لیز می خورد، بگیرند. دست ها به روی حلبی سفید لیز خوردند و به نحو تمسخرآمیزی، انتهای صاف شناور را فشردند و سپس در دریای بی رحم رها شدند!
«فیلیپ، دوستت دارم!»
مرد، بی آنکه به پشت سر نگاه کند، می گریخت، و در هر فشاری که به پدال می آورد، نعره ای خشن می کشید. قایق به نظرش سبک و سریع تر شده بود. عرق، خون و اشک کورَش کرده بود. بی اختیار پاها را به صورت هماهنگی حرکت می داد و نگاهش به آسمان آبی دوخته شده بود؛ آسمانی که در پایان آن، از الان، پرتوهای سرخ رنگ غروبی باشکوه به هم می پیوستند.
این کتاب با ۱۹۸ صفحه، شمارگان ۳۰۰ نسخه و قیمت ۹۵ هزار تومان انتشار یافته است.

1401/10/26
11:43:06
5.0 / 5
350
تگهای خبر: آثار , اجتماعی , بازار , پلیس
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۵ بعلاوه ۲
پرسی بلاگ